به گزارش دنیای نفت و قیر، بررسیهای اخیر نشان میدهد مجموعهای از شرکتهای فعال در حمل دریایی در حال کنار گذاشتن مسیرهای ثابت و دیرینهای هستند که طی سالها ستون فقرات تجارت دریایی محسوب میشدند. این تغییر که ابتدا به عنوان یک اقدام تاکتیکی کوتاهمدت مطرح بود، اکنون به سطحی رسیده است که میتوان آن را یک بازآرایی ساختاری دانست؛ تغییری که پیامدهای آن بیش از همه بر حملونقل قیر اثر میگذارد، زیرا این ماده به دلیل ماهیت دمایی خود وابستگی شدیدی به زمانبندی دقیق، مسیرهای پایدار و نوع خاصی از ناوگان دارد. نشانههای موجود حکایت از آن دارد که این تحول نه صرفاً واکنشی مقطعی بلکه روندی در حال تثبیت است که آینده لجستیک قیر را بازمینویسد.
ریشه تشدید این تغییر زمانی آشکار شد که مجموعهای از شرکتهای کشتیرانی تصمیم گرفتند مسیرهای سنتی خود را به دلیل تراکم ترافیکی، افزایش ریسک سیاسی، هزینههای بیمهای و تأخیرهای عملیاتی تغییر دهند. مسیرهایی که زمانی امن و قابل پیشبینی تلقی میشدند اکنون با سطحی از بیاعتمادی روبهرو شدهاند و تصمیمگیری درباره ادامه استفاده از آنها دشوارتر شده است. نتیجه این وضعیت ظهور الگوهای جدیدی از مسیرهای جایگزین، بازطراحی برنامههای سفر شناورها و حذف چرخههای ثابت لجستیکی است. قیر، که باید در کل مسیر در دمای کنترلشده نگهداری شود، در میان همه کالاهای صنعتی بیشترین حساسیت را نسبت به این دگرگونی دارد.
در واکنش به این شرایط، واحدهای فعال در حمل قیر به سمت ایجاد زیرساختهای ذخیرهسازی مدولار و منطقهای حرکت کردهاند. هدف از این تغییر کاهش وابستگی به مسیرهای طولانی و آسیبپذیر و اطمینان از تداوم عرضه در صورت بروز تأخیر در حمل است. برخی ترمینالها برنامهریزی کردهاند مخازن مخصوص قیر را بازآرایی کنند، سامانههای گرمایش مخازن را بهبود دهند و ظرفیت پهلوگیری شناورهای ویژه حمل قیر را افزایش دهند. این اقدامات تأکیدی است بر این واقعیت که ساختار سنتی عرضه و حمل قیر دیگر پاسخگوی سطح کنونی پیچیدگی و عدم قطعیت در دریاست.
پیامدهای اقتصادی این تحول نیز قابل توجه است. در گذشته همگامی بین چرخه تولید پالایشگاهها و تقاضای فصلی پروژههای عمرانی، حمل دریایی قیر را قابل پیشبینی میکرد. اما با تغییر مسیرها، زمان سفر کشتیها افزایش یافته و برنامههای ورود و خروج دچار تنوع زمانی شده است.
این موضوع مصرفکنندگان قیر را مجبور میکند در برنامهریزی خرید، شاخصهای دریایی مانند سرعت گردش کشتیها، مدت زمان توقف در بندر و دسترسی به سوخت دریایی را نیز لحاظ کنند. اکنون شرایط حمل به اندازه عوامل عرضه و تقاضا بر قیمت و کیفیت نهایی اثرگذار شده است.
تحلیلگران اقتصادی احتمال میدهند کنار گذاشتن مسیرهای مرسوم در بلندمدت موجب تغییر تعادل عرضه منطقهای شود. افزایش طول مسیر و هزینههای ناشی از آن ممکن است صادرکنندگان را به سمت بازارهایی هدایت کند که مسیرهای دریایی کارآمدتری دارند. در مقابل، واردکنندگان ممکن است مجبور شوند بر ذخیرهسازی بیشتر، ایجاد مخازن زمینی یا توسعه ظرفیت پالایشی داخلی تمرکز کنند تا بتوانند ریسک لجستیکی را کاهش دهند. هرچند این تغییرات هنوز در حال شکلگیری است، اما روند موجود تأیید میکند که ساختار تجارت قیر وارد مرحله جدیدی شده است.
بازار تانکرهای حمل فرآوردههای نفتی نیز همزمان درگیر نوعی بیتعادلی است. گزارشها نشان میدهند که ظرفیت ناوگان جهانی در حالی افزایش یافته که تقاضا برای حمل این محمولات رشد قابل توجهی نداشته است. این وضعیت اگرچه باعث فشار کاهشی بر کرایه حمل شده، اما بهطور همزمان توزیع نامتوازن ظرفیت را در پی داشته است. در برخی مناطق کمبود کشتی ایجاد میشود و در مناطقی دیگر کشتیها بلااستفاده میمانند. قیر که تنها با شناورهای مجهز به سیستم گرمایش قابل حمل است، از این توزیع نامتوازن بشدت تأثیر میپذیرد، زیرا هر گونه جابهجایی ناوگان به مسیرهای جدید میتواند در دسترس بودن کشتیهای مناسب را مختل کند.
تأثیر این وضعیت در کشورهای دارای پروژههای عمرانی سنگین احتمالا بسیار محسوس خواهد بود. وابستگی پروژههای جادهای و صنعتی به قیر سبب میشود کوچکترین وقفه در حملونقل دریایی برنامه تأمین را مختل کند. اگر تغییر مسیرها و افزایش زمان سفر پایدار بماند، شرکتهای عمرانی مجبور میشوند دورههای انتظار را در برنامه عملیاتی خود بگنجانند. برخی مناطق ممکن است در شروع فصل ساختوساز با کمبود قیر مواجه شوند و برخی دیگر مجبور شوند ذخیرهسازی بیشتری انجام دهند تا از توقف پروژهها جلوگیری کنند.
از منظر ساختار تجارت جهانی، مسیرهای جدید ممکن است موجب ایجاد محورهای تازهای در تبادلات قیر شود. روابط تجاری مبتنی بر مسیرهای قدیمی تضعیف میشود و مناطق جدیدی اهمیت پیدا میکنند. این موضوع میتواند صادرکنندگان و واردکنندگان را به بازنگری در فرمولهای قیمتگذاری و قراردادهای بلندمدت وادار کند. اکنون هزینه لجستیک به اندازه قیمت تمامشده کالا در تعیین رفتار بازار مؤثر است و قیر به یکی از کالاهای شاخص برای سنجش کارآمدی مسیرهای جدید تبدیل شده است.
خطرات عملیاتی سفرهای طولانیتر نیز قابل چشمپوشی نیست. افزایش مصرف سوخت، استهلاک تجهیزات گرمایشی، خطر تغییر دمای محموله و افزایش هزینههای بیمه، همگی بخشی از واقعیتی هستند که باید مدیریت شوند تا قیر پس از رسیدن به مقصد استاندارد لازم را حفظ کند. هرگونه اختلال در کنترل دما ممکن است ویژگیهای قیر را تغییر دهد و آن را برای استفادههای جادهای نامناسب کند. به همین دلیل نظارت دقیقتر و مدیریت سختگیرانهتر سفر ضروری شده است.
از دیدگاه کلان، این تغییرات نشان میدهد که تجارت قیر اکنون به اندازه بازارهای بزرگ انرژی به ساختار حملونقل وابسته است. اگر مسیرهای جدید تثبیت شوند، الگوهای قراردادی، ساختار قیمتگذاری و روشهای پیشبینی بازار باید بهطور اساسی اصلاح شوند. صنعت قیر وارد مرحلهای شده که در آن تحلیل مسیرهای دریایی همانقدر اهمیت دارد که بررسی وضعیت تولید یا تقاضای عمرانی.
نشانهها حاکی از آن است که این دگرگونی در حال سرعت گرفتن است. برخی شرکتها در حال برنامهریزی برای کنار گذاشتن دائمی مسیرهای قدیمی و طراحی مسیرهای طولانیتر و ایمنتر هستند. هرچند این رویکرد میتواند در آینده به ثبات بیشتری منجر شود، اما دوره گذار با آزمایش مسیرهای جدید و تغییرات پیدرپی همراه خواهد بود. قیر به دلیل ویژگیهای فنی خود، به شاخصی مهم برای سنجش کارآمدی این تغییرات تبدیل میشود.
در نهایت، مجموعه این تحولات تأیید میکند که آینده حملونقل قیر در مرحلهای از بازآرایی قرار دارد. مسیرهایی که دههها مبنای تجارت بودند جای خود را به مسیرهای تازهای میدهند که هنوز در مرحله شکلگیری هستند. صنعت قیر باید خود را با واقعیت جدیدی تطبیق دهد؛ واقعیتی که در آن مسیر دریایی به اندازه ظرفیت تولید یا تقاضای پروژههای عمرانی تعیینکننده است.
