به گزارش دنیای نفت و قیر، تحولات اخیر در بازار جهانی انرژی نشان میدهد که قیمت نفت در یک دوره ثبات نسبی قرار گرفته، وضعیتی که در ظاهر آرام است اما پیامدهای عمیقتری برای زنجیره تأمین محصولات نفتی دارد. ثبات قیمت نفت، که ناشی از انتظار برای کاهش احتمالی نرخ بهره در ایالات متحده، تداوم تنش در جبهه اوکراین و تضعیف ارزش دلار است، تنها بخش اولیه داستان را بازتاب میدهد. در لایههای بعدی، این وضعیت بر روند تولید و عرضه مشتقات نفتی تأثیر میگذارد و قیر بهعنوان یکی از مهمترین فرآوردههای سنگین پالایشگاهی، در مرکز این تغییرات قرار گرفته است. قیر، برخلاف نفت خام و سوختهایی مانند گازوئیل و بنزین، در چرخه نوسان روزانه قرار ندارد، اما بهشدت از شرایط کلان انرژی و وضعیت پالایشگاهها تأثیر میپذیرد. همین موضوع باعث شده که ثبات اخیر نفت، اثرات غیرمستقیم اما مهمی بر تصمیمهای پالایشی و برنامهریزی خریداران قیر در آسیا، آفریقا و خاورمیانه بگذارد.
ارزیابیهای انجامشده در روزهای گذشته نشان میدهد که هرچند بازار نفت در حالت آرام قرار دارد، اما نگرانیها درباره پایداری عرضههای بلندمدت همچنان جدی است. پالایشگاهها در کشورهای مختلف در حال بازنگری برنامههای تولیدی خود هستند و بسیاری از آنها در مناطق حساس، با محدودیت ظرفیت یا مقررات صادراتی روبهرو هستند. این وضعیت باعث شده تصمیمگیری درباره حجم تولید قیر پیچیدهتر شود. برخی وزارتخانههای انرژی اعلام کردهاند که اگر ثبات نسبی قیمت نفت ادامه پیدا کند، در کوتاهمدت امکان حفظ برنامههای پالایشی وجود دارد، اما این وضعیت بهتنهایی تضمینکننده افزایش تولید قیر نیست، زیرا تولید این محصول به حاشیه سود پالایشگاه، نیازهای فصلی و اولویتبندی تولید سوخت بستگی دارد.
یکی از نکات اصلی در تحلیل بازار قیر این است که بسیاری از کشورها تصور میکنند ثبات نفت به معنای ثبات در عرضه قیر است، درحالیکه تجربه سالهای اخیر خلاف این را نشان داده است. قیر بهطور مستقیم در بازار جهانی معامله نمیشود و بیشتر تابع تصمیمهای داخلی پالایشگاهها، هزینه حملونقل، بیمه دریایی، محدودیت مسیرهای کشتیرانی و سیاستهای صادراتی است. در کنار این موارد، تنشهای ژئوپلیتیک — چه در اروپا و چه در خاورمیانه — میتوانند باعث تغییر ناگهانی مسیرهای حمل شوند و هزینههای انتقال قیر را بهشدت افزایش دهند. به همین دلیل، بسیاری از نهادهای عمرانی و سازمانهای مسئول پروژههای راهسازی همچنان محتاط هستند و از این ثبات نفتی، برداشت قطعی انجام نمیدهند.
ضعف اخیر ارزش دلار مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته و برخی کشورها آن را فرصتی موقت برای مدیریت بهتر هزینههای واردات قیر تلقی میکنند. با تضعیف دلار، کشورهایی که عموماً واردکننده قیر هستند، میتوانند برای مدتی فشار مالی کمتری احساس کنند. این موضوع برای بخشهایی از آسیا و آفریقا اهمیت دارد، زیرا پروژههای زیرساختی در این مناطق به جریان ثابت و پایدار قیر وابستهاند. اما همچنان عامل اوکراین در پس زمینه فعال است؛ تغییر مسیر صادرات روسیه، تقویت کنترل بر حملونقل دریایی و افزایش ریسک بیمه، همگی بر قیمت تمامشده قیر اثر میگذارند. بنابراین کاهش ارزش دلار اگرچه مفید است، اما نمیتواند تمامی فشارهای موجود بر زنجیره تأمین را خنثی کند.
بعد ژئوپلیتیک موضوع همچنان در مرکز تحلیل قرار دارد. جنگ اوکراین نهتنها بازار نفت، بلکه مسیر صادرات فرآوردههای نفتی و ساختار حملونقل جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. هرچند روسیه صادرکننده اصلی قیر نیست، اما اختلال در پالایشگاهها، راهآهنها و بنادر این کشور، اثرات ثانویهای ایجاد میکند که روی عرضه مشتقات سنگین مانند قیر نیز تأثیر میگذارد. از سوی دیگر، اروپا نیز به دلیل تغییر در سیاستهای وارداتی و حرکت به سمت سوختهای کمکربن، میزان تولید برخی فرآوردهها را کاهش داده و این کاهش، بازارهای وابسته به اروپا را به سمت خاورمیانه سوق داده است. این جابهجایی در جریان تجارت، فشار بیشتری بر تولیدکنندگان بزرگ قیر در کشورهای عربستان سعودی، امارات، ایران و هند وارد کرده و باعث افزایش رقابت برای تأمین پایدار شده است.
پیام تازهای که از سوی اقتصاد جهانی دریافت میشود، احتمال کاهش نرخ بهره در ایالات متحده است. این تحول، اگر اتفاق بیفتد، در بسیاری از کشورها موجب افزایش فعالیتهای عمرانی خواهد شد، زیرا هزینه استقراض پایینتر میآید و پروژههای عمرانی جدید جذابتر میشوند. بازار قیر ارتباط مستقیم با این روند دارد، زیرا توسعه راهها، شهرکهای صنعتی، پروژههای حملونقل عمومی و اصلاح شبکههای جادهای بزرگترین مصرفکنندگان قیر هستند.
در کشورهایی مانند هند، چین، ترکیه و چند کشور حوزه خلیج فارس، بودجههای زیرساختی وابستگی بالایی به شرایط مالی جهانی دارند. کاهش نرخ بهره این کشورها را قادر میسازد برنامههای توسعهای را بدون فشار مالی شدید دنبال کنند و همین موضوع تقاضا برای قیر را در سالهای آینده افزایش میدهد.
خاورمیانه بهعنوان یکی از مهمترین نواحی در تأمین قیر جهان، موقعیت ویژهای در این تغییرات دارد. پالایشگاههای ایران، عربستان سعودی، امارات و کویت حجم قابل توجهی از قیر مورد نیاز آسیا و آفریقا را تأمین میکنند. در دوره رخداد اخیر ثبات نفت، برخی مدیران پالایشگاهی در این کشورها اعلام کردهاند که فشار تقاضا در حال تغییر جهت است. از یکسو، پروژههای داخلی در کشورهای خلیج فارس در حال گسترش است و نیاز به قیر در این کشورها افزایش مییابد. از سوی دیگر، مشتریان آسیایی و آفریقایی در حال امضای قراردادهای بلندمدت هستند تا از خطرات ناشی از تنشهای جغرافیایی و تغییر مسیرهای حمل در امان بمانند. این وضعیت باعث شده تصمیمگیری پالایشگاهها درباره اولویتبندی عرضه داخلی یا صادرات دشوارتر شود و این دشواری اثر مستقیمی بر دسترسی دیگر کشورها به قیر دارد.
در آفریقا، روند متفاوتی در جریان است. کشورهایی مانند کنیا، تانزانیا و غنا در دوره توسعه زیرساختی گسترده قرار دارند و نیاز روزافزونی به قیر دارند. مدیران خرید این کشورها اذعان کردهاند که ثبات نفت برای آنان مزیت کوتاهمدت ایجاد کرده اما نگرانی از تنشهای بینالمللی و افزایش هزینه بیمه حملونقل همچنان باقی است. به همین دلیل، این کشورها بهجای خریدهای مقطعی، به سمت قراردادهای چندفصلی یا چندساله حرکت کردهاند تا تضمینهای بلندمدت برای پروژههای خود به دست آورند. این تغییر نگرش نشان میدهد که بازار قیر به سمت ساختارهای قراردادی پایدارتر در حال حرکت است.
در آسیا نیز شرایط مشابهی مشاهده میشود. در هند، وزارت حملونقل تأکید کرده که برای تکمیل برنامههای بزرگراهی خود نیاز به جریان ثابت قیر دارد. چین نیز که در حوزه ایجاد مناطق صنعتی و توسعه کریدورهای لجستیکی فعال است، مصرف بالایی از قیر را حفظ کرده است. این دو اقتصاد بزرگ آسیا با وجود ثبات نسبی نفت، همچنان محتاط هستند و خریدهای خود را با در نظر گرفتن سناریوهای احتمال اختلال انجام میدهند. این رفتار باعث شده تقاضای قیر در آسیا در سطح بالا باقی بماند و چشمانداز کاهش محسوس مصرف در کوتاهمدت دیده نشود.
اروپا اگرچه با حجم کمتر مصرف میکند، اما سیاستهای کاهش کربن و تعطیلی برخی پالایشگاهها باعث شده تا بخشی از نیاز خود را از تولیدکنندگان خاورمیانه و آسیا تأمین کند. این موضوع فشار بیشتری بر ظرفیتهای صادراتی ایجاد میکند و موجب رقابت میان خریداران میشود.
در نهایت، روند موجود نشان میدهد که قیر در سالهای آینده وارد مرحله جدیدی از اهمیت اقتصادی خواهد شد. ثبات نفت اگرچه نشانهای از آرامش ظاهری بازار انرژی است، اما نمیتواند چالشهای موجود در زنجیره تأمین قیر را از بین ببرد. در دهه آینده، تقاضای قیر به دلیل فشار پروژههای عمرانی افزایش مییابد و اهمیت فاکتورهایی چون ثبات لجستیک، کیفیت محصول، ظرفیت ذخیرهسازی، و تعهد بلندمدت بیش از هر زمان دیگری آشکار میشود. قیر اکنون تنها یک ماده مصرفی نیست؛ به شاخصی از توانایی دولتها در توسعه پایدار و مدیریت صحیح زیرساختها تبدیل شده است. بنابراین بازار جهانی قیر در آستانه دورهای قرار دارد که در آن رقابت نه بر سر قیمت، بلکه بر سر اطمینان، دوام، و ظرفیت پاسخگویی پایدار شکل میگیرد.دگرگون کند.
