در روزهای اخیر، تحولات در دریای سیاه همراه با پیشنهادات گسترده سیاستی از پایتختهای اروپایی باعث بازنویسی قواعد تجارت جهانی نفت و قیر شده است. در روزهای اخیر، یک نفتکش با پرچم روسیه که به عنوان بخشی از «ناوگان سایه» شناخته میشود، در سواحل ترکیه هدف حمله قرار گرفت. این حمله تازهترین مورد در موجی از حملات علیه شناورهایی است که متهم به دور زدن تحریمها هستند. تنها چند روز بعد، مقامات در بروکسل و کشورهای گروه هفت (G7) پیشنهاد یک ممنوعیت کامل بر خدمات دریایی حمایتکننده از صادرات نفت روسیه را ارائه دادند؛ اقدامی که در صورت اجرا، به طور مؤثر مکانیزم سقف قیمت موجود را پایان میدهد و دسترسی روسیه به زیرساختهای دریایی غربی را محدود میکند. این تحولات، نه تنها زنجیرههای تأمین نفت خام، بلکه بازارهای پاییندستی محصولات مشتق شده از آن، از جمله قیر که ماده اصلی برای آسفالت و پوشش جادهها است، را تهدید میکند.
حادثه شامل نفتکش MIDVOLGA‑۲ بود که مقامات دریایی ترکیه گزارش دادند در فاصله تقریبی ۱۳۰ کیلومتری از سواحل این کشور هدف حمله قرار گرفت، در حالی که قرار بود محمولهای از روغن آفتابگردان را به گرجستان منتقل کند. اگرچه این نفتکش در زمان حمله نفت خام نداشت، این رویداد تنها چند روز پس از حملات پهپادی دریایی اوکراین به دو نفتکش روسی تحت تحریم، به نامهای Kairos و Virat، در شمال دریای سیاه رخ داد. هر دو نفتکش بخشی از «ناوگان سایه» روسیه محسوب میشوند و برای دور زدن تحریمها و حمل مخفیانه نفت خام استفاده میشوند. حملات مکرر، که اکنون به منطقه اقتصادی انحصاری ترکیه رسیده، نشاندهنده افزایش قابل توجه در تاکتیکهای جنگ دریایی است. رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، این حملات را محکوم کرد و آنها را نقض خطرناک امنیت ناوبری، امنیت محیطزیست و ثبات منطقهای توصیف نمود.
در همین حال، در بروکسل، مذاکرات میان اتحادیه اروپا (EU) و گروه هفت (G7) به سمت جایگزینی مکانیزم سقف قیمت موجود با ممنوعیت کامل خدمات دریایی — شامل حملونقل، بیمه و خدمات بندری — پیش میرود که این تجارت را ممکن میسازد. بیش از یک سوم نفت روسیه در حال حاضر وابسته به نفتکشها و زیرساختهای دریایی غربی است که عمدتاً به خریداران آسیایی منتقل میشود. ممنوعیت پیشنهادی، که انتظار میرود در آینده نزدیک اجرایی شود، روسیه را مجبور میکند تقریباً به طور کامل به «ناوگان سایه» خود متکی شود، که دولتهای غربی آن را غیرقابل نظارت، قدیمی و پرریسک میدانند.
برای بازار جهانی قیر که به شدت به تأمین نفت خام و بازده پالایش بستگی دارد، این فشارهای دوگانه — حملات فیزیکی به نفتکشها و تعطیلی نهادی کانالهای دریایی — پیامدهای جدی دارد. قیر، بخشی سنگین از پالایش نفت خام، تنها محصول جانبی سوخت نیست، بلکه ماده کلیدی برای آسفالت جادهها در سراسر جهان است. اگر جریان نفت خام از روسیه — که تاریخی عمده در تأمین نفت سنگین برای تولید قیر دارد — دچار اختلال شود، پالایشگاهها و تولیدکنندگان قیر در آسیا، آفریقا و اروپا ممکن است با کمبود، افزایش هزینه و عدم اطمینان از کیفیت قیر مواجه شوند.
اقتصادهای آسیایی مانند هند، چین و کشورهای جنوب شرق آسیا به نفت سنگین روسیه به عنوان خوراک اصلی تولید قیر وابسته هستند. تأمین مستمر این نفتها به پالایشگاهها امکان میدهد فرآیندها را بهینه کنند تا قیری با ویژگیهای پایدار — ویسکوزیته، مقاومت حرارتی، دوام — تولید شود که برای جادههای پرتردد و شرایط آب و هوایی شدید مناسب است. اختلال در این تأمین ممکن است پالایشگاهها را مجبور کند یا به نفتهای جایگزین با کیفیت پایینتر روی آورند — که کیفیت قیر را کاهش میدهد — یا هزینه بیشتری برای تأمین از منابع دورتر و گرانتر بپردازند.
ممنوعیت خدمات دریایی، لجستیک حملونقل را به شدت پیچیده میکند. بنادر آتن(Athen)، قبرس(Cyprus) و مالت (Malta) ، مراکز اصلی برای تغییر پرچم و ارسال مجدد نفت روسیه به آسیا هستند. بدون دسترسی قانونی به این مسیرها، صادرات روسیه باید به نفتکشهای قدیمیتر متکی شود که غالباً بیمه نشده و فاقد بازرسی کافی هستند، و این موجب افزایش حق بیمه بیمه، هزینههای حمل و ریسک بالاتر آسیب یا فاجعه محیطزیستی میشود. افزایش ریسک و هزینههای حمل تقریباً همیشه به زنجیره تأمین منتقل میشود، که در نهایت باعث گرانتر شدن قیر و یا تأخیر در پروژههای جادهسازی میگردد.
علاوه بر این، بازارهای بیمه جهانی نیز شروع به واکنش کردهاند. افزایش حق بیمه نفتکشها در دریای سیاه و مدیترانه، همراه با تردید روزافزون بیمهگران غربی برای بیمه کردن شناورهای مرتبط با تجارت روسیه، اپراتورهای کشتی را مجبور به دریافت اضافه هزینه از خریداران کرده است. برای تولیدکنندگان قیر در کشورهای واردکننده، این بدان معناست که قیمت مواد اولیه میتواند فراتر از انتظار بازار افزایش یابد، حاشیه سود را کاهش دهد یا قراردادهای پروژههای عمومی را نیازمند تجدید مذاکره کند.
یکی دیگر از پیامدهای ثانویه در برنامهریزی و زمانبندی سرمایهگذاریهای زیرساختی نمود پیدا میکند. دولتها و شهرداریها بر قراردادهای بلندمدت برای ساخت بزرگراه، توسعه بنادر و پروژههای شهری تکیه دارند، و انتظار دارند تأمین قیر پایدار و قیمت قابل پیشبینی باشد. عدم اطمینانهای جدید — اختلال در تأمین، افزایش هزینههای حمل و احتمال کاهش کیفیت — این پیشبینیپذیری را مختل میکند و احتمال تأخیر یا حتی لغو برنامههای اصلی جادهسازی را افزایش میدهد. در کشورهایی که شهری شدن سریع است و ساخت جادهها حیاتی، این تغییر میتواند اثرات گستردهای بر لجستیک، تجارت و رشد اقتصادی داشته باشد.
اتکای بیشتر به «ناوگان سایه» شفافیت و نظارت قانونی را کاهش میدهد. این کشتیها غالباً تحت پرچمهای راحتی فعالیت میکنند، فاقد بازرسی کافی هستند و از استانداردهای محیطزیستی دور میشوند. افزایش استفاده از آنها ریسک محیطزیستی بالاتر — نشت نفت، نگهداری ضعیف، ایمنی ناکافی — ایجاد میکند که میتواند منجر به مقررات سختگیرانهتر، ممنوعیت ورود به بنادر یا افزایش هزینههای تطابق شود. تولیدکنندگان قیر که نفت را از این مسیرها تأمین میکنند، ممکن است با ریسکهای اعتباری و حیثیتی مواجه شوند، زیرا مشتریان و دولتها خواهان زنجیره تأمین پایدار و قانونی هستند.
از نظر ژئوپولیتیکی، ممنوعیت خدمات دریایی تعادل قدرت در تجارت جهانی انرژی را بازتنظیم میکند. اتحادیه اروپا و G7 تلاش دارند جریان مالی به روسیه را محدود کنند، اما در همین حال شبکههای تأمین نیز تغییر میکنند. کشورهایی که به نفت روسیه یا قیر ارزان وابستهاند، اکنون باید گزینههای جایگزین را در نظر بگیرند. هند و چین، که خریداران عمده سنتی بودهاند، ممکن است به سایر تأمینکنندگان روی آورند و این امر بازار آسیا را تحت تأثیر قرار میدهد. تولیدکنندگان خاورمیانه، صادرکنندگان آمریکای لاتین یا حتی نفتخام سنگین آمریکا ممکن است شاهد افزایش تقاضا باشند و مسیرهای حمل طولانی و پالایشگاهها در سطح جهانی تغییر کنند.
در مجموع، ترکیب حملات هدفمند پهپادی در دریای سیاه به نفتکشهای دورزننده تحریم و تحریمهای قریبالوقوع غربی بر خدمات دریایی، به یک شوک ساختاری برای زنجیره جهانی نفت و قیر تبدیل شده است. این شوک جریان نفت خام را مختل میکند، هزینهها را افزایش میدهد، کیفیت قیر را تحت تأثیر قرار میدهد و ریسکهای جدید — لجستیکی، محیطزیستی، قانونی — برای تولیدکنندگان قیر و برنامهریزان زیرساختی ایجاد میکند. برای مناطقی مانند خاورمیانه، آسیا و آفریقا که به واردات قیر پایدار وابستهاند، این میتواند به معنای دورهای دشوار، افزایش هزینههای ساخت جادهها و احتمال تأخیر یا کاهش مقیاس پروژههای برنامهریزیشده باشد.
با نظاره جهان به روند تحولات، روشن میشود که قیر — مادهای که اغلب در زیر چرخ خودروها نادیده گرفته میشود — اکنون در تقاطع حساسی از جنگ، سیاست و ژئوپولیتیک قرار گرفته است. قیر زیر جادههای جهانی ممکن است به زودی نه تنها بار وسایل نقلیه، بلکه وزن اتحادهای متغیر و استراتژیهای اقتصادی را نیز تحمل کند.
