به گزارش دنیای نفت و قیر، در اواخر سال ۲۰۲۵ مجموعهای از گزارشهای صنعتی که در شهر کوالالامپور، مالزی منتشر شد نشان داد روندی که طی چند سال بهصورت آرام در حال شکلگیری بود، اکنون به نقطهای رسیده که توجه گستردهتری را در میان کشورهایی که در حوزه مهندسی راه، تولید آسفالت و استفاده از مواد بازیافتی فعال هستند، جلب کرده است. موضوع اصلی این گزارشها قیر تقویتشده با لاستیک است؛ مادهای که پیشتر بهعنوان یک گزینه جانبی و آزمایشی برای برخی اقلیمها در نظر گرفته میشد، اما اکنون به محور بحث بسیاری از برنامههای رسمیِ زیرساختی تبدیل شده است. تحول اخیر نه حاصل بیانیههای سیاسی پر سروصداست و نه نتیجه اصلاحات ناگهانی در قوانین. این تغییر بیشتر محصول انباشت تدریجی دادههای مهندسی، مطالعات هزینه–فایده و بازنگری در نحوه مصرف قیر در شبکههای جادهای است. مورد مالزی نمونه روشنی از تلاقی همین عوامل است.
تمرکز روی این موضوع وقتی افزایش یافت که چند آزمایشگاه راهسازی در مالزی گزارشهای جدیدی از نتایج آزمونهای بلندمدت خود منتشر کردند؛ آزمونهایی که در آنها از لاستیک «کاپلامپ» بهعنوان افزودنی در ترکیبات قیر استفاده شده بود. نتایج اولیه نشان میداد ترکیب لاستیک فرآوریشده با قیر میتواند خاصیت کشسانی، مقاومت حرارتی و پایداری روسازی در تغییرات دمایی را به شکل قابل توجهی بهبود دهد. نکتهای که بسیاری از تحلیلگران را شگفتزده کرد، گستره اقلیمی این بهبود بود؛ از مناطق دارای بارشهای موسمی تا نواحی با تابش شدید خورشید، عملکرد این ماده پایدار باقی میماند. این یافتهها باعث شد دستگاههای مسئول در کوالالامپور بازنگری در مدلهای تأمین مواد آسفالتی را تسریع کنند و همکاری با جوامع تولیدکننده لاستیک در مناطق کشاورزی شبهجزیره مالزی را گسترش دهند. چنین تغییری فقط یک اصلاح اقتصادی محلی نبود بلکه مسیر جدیدی در زنجیره تأمین مواد راهسازی ایجاد کرد.
اهمیت این تحول از آنجا ناشی میشود که نظام جهانی قیر در نقطه تلاقی وابستگی به نفت خام، سیاستهای محیطزیستی و نیاز مداوم کشورها به توسعه شبکههای حملونقل قرار دارد. موتیف جدید یعنی قیر تقویتشده با لاستیک، بدون اینکه ساختار پالایشگاهی را دچار تغییر بنیادین کند با هر سه زمینه تعامل دارد. قیر بهعنوان سنگینترین برش پالایش نفت خام، همیشه تحت تأثیر نوسانات قیمتی نفت و سیاستهای انرژی بوده است.
هر فناوریای که مصرف قیر خام را کاهش دهد و در عین حال دوام جاده را افزایش دهد، بهطور طبیعی مورد توجه قرار میگیرد. یافتههای مالزی نشان داد که میتوان بخشی از ماده مورد نیاز را از طریق لاستیک مازاد شیرههای کشاورزی تأمین کرد؛ اقدامی که هم از فشار وارد بر بخش نفت میکاهد و هم یک زنجیره ارزش مستقل از بازارهای نفت ایجاد میکند.
پیامدهای این تحول فقط محدود به مالزی نیست. چند کشور در خاورمیانه که بهدنبال برنامههای نوسازی درازمدت زیرساختی هستند، توجه ویژهای به دادههای منتشرشده از کوالالامپور نشان دادهاند. دلیل این موضوع روشن است: در مناطق بسیار گرم، ترک خوردگی حرارتی و تغییر شکل آسفالت هزینه نگهداری شبکههای راه را بالا میبرد. قیر تقویتشده با لاستیک، طبق گزارشها، در برابر این عوامل عملکرد بهتری دارد و فرآیند فرسایش روسازی را کند میکند. برای کشورهایی که سالها با چالشهای ناشی از ترافیک سنگین، دمای بالاتر از ۵۰ درجه و فشار ناشی از پروژههای بزرگراهی دستوپنجه نرم کردهاند، تجربه مالزی یک نقطه توجه تازه ارائه میدهد.
یکی از ابعاد کمتر مورد توجه اما مهم این تحول، تغییر در نقشه تأمین مواد است. تا پیش از این، زنجیره تأمین قیرعمدتاً به تصمیمهای پالایشگاهی و قراردادهای نفتی وابسته بود. اما با ورود لاستیک به این ترکیب، بخش کشاورزی و تولیدکنندگان مواد بازیافتی نیز وارد گفتوگوهای تأمین میشوند. این اتفاق در مالزی باعث شد مناطق تولیدکننده لاستیک در فرآیندهایی شرکت کنند که پیشتر فقط در اختیار گروههای صنعتی و پیمانکاران بزرگ بود. در چند کشور خاورمیانه نیز بررسی همین مدل در حال انجام است تا مشخص شود آیا میتوان الگوی مشابهی برای استفاده از منابع داخلی ایجاد کرد یا خیر.
از سوی دیگر، پیامدهای زیستمحیطی این فناوری نیز اهمیت دارد. هرچند قیر تقویتشده با لاستیک تولید گازهای گلخانهای را کاملاً حذف نمیکند، اما اتکا به قیر خالص را کاهش میدهد و با این کار بخشی از فشار ناشی از تولید و پالایش نفت کم میشود. کشورهایی که تحت تعهدات بینالمللی کاهش آلایندگی قرار دارند، بهویژه ژاپن، کره جنوبی و برخی کشورهای اروپایی، گزارشهای مالزی را بهعنوان یک مسیر قابل بررسی برای کاهش سهم آلایندگی صنایع زیرساختی میدانند.
ابعاد بازاریابی نیز دچار تحول شده است. پیشتر شرکتهای راهسازی در معرفی محصولات خود بیشتر بر مقاومت و عملکرد فنی تمرکز داشتند. اما اکنون روایت جدیدی شکل گرفته که در آن قیر تقویتشده با لاستیک یک محصول میانبخشی معرفی میشود؛ محصولی که کشاورزی، صنعت بازیافت و بخش حملونقل را در یک مسیر مشترک قرار میدهد. همین تغییر روایت، بر شیوه ارزیابی پیشنهادهای پروژههای جادهای تأثیر گذاشته است. دستگاههای مسئول اکنون علاوه بر کیفیت، پیامدهای اقتصادی منطقهای و همچنین ظرفیت توسعه زنجیرههای تولید را نیز مدنظر قرار میدهند.
پیامدهای ژئواقتصادی این تحول نیز قابل توجه است. کشورهایی که تأمینکننده سنتی قیر برای بازارهای بینالمللی هستند، احتمالاً در سالهای آینده با کاهش تدریجی وابستگی کشورها به قیر خالص مواجه میشوند. این موضوع تهدیدی فوری برای بازار جهانی قیر نیست اما نشانهای است از اینکه کشورها بهدنبال تنوعبخشی در ترکیبهای آسفالتی هستند. برخی گزارشها نشان میدهد که نهادهای خرید دولتی در چند کشور خاورمیانه و شرق آسیا در حال بررسی سناریوهایی هستند که در آنها بخشی از قراردادهای بلندمدت خرید قیر بازنگری شود.
استفاده از تجربه مالزی نشان میدهد که تحول در راهسازی همیشه از یک تصمیم سیاسی آغاز نمیشود. اغلب این تغییرات حاصل ثبت طولانیمدت دادهها، بازخورد کارشناسان تعمیر و نگهداری و تحلیل هزینههاست. در کوالالامپور اکنون درخواست نمونههای قیر تقویتشده با لاستیک در مناقصات، نشانهای روشن از تغییر رویکرد است. این درخواستها پیشتر بسیار محدود بود و بیشتر جنبه آزمایشی داشت.
این تحول پرسشهای مهمی را برای خاورمیانه نیز ایجاد کرده است. در مناطق مرکزی و جنوبی که دمای سطح جاده در برخی فصول به شدت افزایش مییابد، راههای سنتی آسفالتی نیازمند تعمیرات متعدد هستند. نمونه مسیرهای آزمایشی که در برخی کشورهای حوزه خلیج فارس با الگوگیری از روش مالزی اجرا شده، بهتدریج حجم قابل توجهی از دادههای حرارتی و مکانیکی را تولید میکند. این دادهها ممکن است در سالهای آینده به بازنگری در استانداردهای آسفالتی در این کشورها منجر شود.
اثر اقتصادی این مدل در مالزی نیز قابل توجه است. از آنجا که بخشی از ماده مورد نیاز از طریق محصولات مناطق کشاورزی تأمین میشود، درآمد جوامع محلی تثبیت شده و نوسانات بازار جهانی نفت کمتر بر بودجه جادهسازی تأثیر میگذارد.
برای کشورهایی که قصد تقویت مناطق روستایی را دارند، این مدل قابلیت استفاده دارد و میتواند نمونهای برای سیاستهای حمایتی در کشورهای خاورمیانه باشد.
بهطور کلی روندی که اکنون در کوالالامپور دیده میشود یک پیام اساسی دارد: قیرهمچنان ماده اصلی ساخت جاده است، اما شکل خالص آن دیگر تنها گزینه معتبر به شمار نمیرود. ترکیب قیر با لاستیک، نهتنها عمر روسازی را افزایش میدهد، بلکه یک زنجیره ارزش جدید خلق میکند. فرصتهای مالی، فنی و حتی اجتماعی ناشی از این تغییر باعث شده کشورهایی که با چالش دما، بار ترافیکی و هزینههای تعمیر و نگهداری مواجه هستند، توجه بیشتری به این گزینه داشته باشند.
با نزدیکشدن به پایان سال ۲۰۲۵، شواهد نشان میدهد که تجربه کوالالامپور فقط یک پروژه ملی نیست بلکه آغازگر تغییری وسیعتر در جهان است. این تغییر آرام، تدریجی و مبتنی بر دادههای دقیق مهندسی است؛ اما پیامدهای آن میتواند ساختار تأمین مواد آسفالتی، رابطه میان صنعت و کشاورزی و راهبردهای توسعه جادهای در خاورمیانه و دیگر مناطق را در سالهای آینده دگرگون کند.
