نشریه تخصصی صنعت قیر و عوامل وابسته

مجله WPB شماره ژانویه

شماره ژانویه مجله دنیای نفت و قیر

همکاران

شبکه قیر ایران با ضربه شدید تحریم‌ها مواجه شد

به گزارش دنیای نفت و قیر، اعلام رسمی رویدادها همیشه بزرگ‌ترین شاخص اهمیت نیست؛ بلکه زمان‌بندی دقیق آن است که نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند. در نوامبر ۲۰۲۵، دولت ایالات متحده شبکه‌ای از شرکت‌ها، واسطه‌ها و عوامل دریایی را که در انتقال محصولات نفتی ایران فعالیت می‌کردند، هدف تحریم‌های تازه قرار داد. در میان این محصولات، قیر—که اغلب در تحلیل‌های ژئوپلیتیک کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد—نقشی غیرمنتظره یافت. اگرچه نفت خام معمولاً محور بحث‌های تحریمی است، اقدام‌های اخیر نشان دادند که صادرات قیر نه تنها یک اهرم اقتصادی برای ایران محسوب می‌شود، بلکه به عنوان ابزاری با اثرگذاری گسترده در آسیا، خلیج فارس و بخش‌هایی از آفریقا عمل می‌کند. این بازتنظیم مستقیماً دینامیک رقابتی خاورمیانه را تغییر داد و محاسبات عوامل منطقه‌ای که برای زیرساخت‌های داخلی یا استراتژی‌های بازصادرات به قیر وابسته‌اند، دستخوش تحول کرد.

سند تحریم‌ها به صورت مفصل به قیر اشاره نمی‌کند، اما پیامدهای آن کاملاً آشکار است. تمام واسطه‌ها و عوامل ذکرشده در مسیرهای توزیع قیر ایرانی عمل می‌کردند؛ گاهی آشکار و گاهی از طریق ساختارهای مالکیت پیچیده، زنجیره‌های حمل‌ونقل چندلایه یا شرکت‌های ثبت‌شده در حوزه‌هایی با شفافیت شرکتی انعطاف‌پذیر. این سازوکارها به تولیدکنندگان ایرانی اجازه می‌داد سهم بازار خود را حتی در دوره‌های تشدید تحریم‌های نفتی حفظ کنند. تغییر اصلی بیستم نوامبر، تمرکز مستقیم بر عوامل میان‌روندی—یا همان عوامل اتصال‌دهنده تولید، مخلوط‌سازی، ذخیره‌سازی و حمل‌ونقل—بود. با هدف قرار دادن این گلوگاه‌ها، واشنگتن پیام داد که محدود کردن درآمدهای انرژی ایران تنها از طریق کالاهای اصلی کافی نیست؛ بلکه جریان‌های کند، پایدار و کم‌جلب توجه نیز باید کنترل شوند.

این رویکرد، هرچند عمدتاً علیه ایران بود، اما بلافاصله بر خلیج تأثیر گذاشت. برخی رقبای منطقه‌ای قیر را نه فقط به عنوان یک محصول ساختمانی، بلکه به عنوان کالایی استراتژیک می‌بینند که توان تأثیرگذاری دیپلماتیک دارد. برای عربستان و امارات، تنوع‌بخشی به مشتقات قیر ممتاز بخشی از برنامه‌های توسعه صنعتی بلندمدت محسوب می‌شود. آن‌ها قصد دارند بازارهایی در شرق آفریقا، جنوب آسیا و جنوب‌شرق آسیا را هدف قرار دهند، جایی که دوره‌های ساخت و ساز جاده‌ها همچنان قوی است. تحریم‌ها به طور مستقیم این کشورها را هدف نگرفت، اما عملاً حضور ایران در همان بازارها را محدود کرد و فرصتی ایجاد نمود که ریاض و ابوظبی سال‌ها به دنبال آن بودند. نبود اشاره به قیمت‌ها در اعلامیه تحریم، واقعیت کاهش دسترسی ایران را تغییر نمی‌دهد. پالایشگران خلیج فوراً این خلأها را شناسایی می‌کنند.

قطر، اگرچه صادرکننده عمده قیر نیست، پیامدهای غیرمستقیم تجربه می‌کند. برنامه‌ریزی زیرساختی این کشور، به ویژه توسعه بزرگراه‌ها، به تأمین پایدار از تولیدکنندگان منطقه وابسته است. اگر حجم‌های ایرانی دشوارتر قابل دسترسی شوند، نهادهای خرید قطر احتمالاً به سمت تامین‌کنندگان سعودی یا اماراتی گرایش خواهند یافت و الگوهای تجاری سنتی را تغییر می‌دهند. به این ترتیب، تحریم‌های بیستم نوامبر نه یک بحران، بلکه یک بازتنظیم آرام اما جدی در اکوسیستم خرید و فروش ایجاد می‌کنند.

در جنوب آسیا، پیامدها مهم و ملموس هستند. هند، پاکستان، بنگلادش و سریلانکا همگی بازارهای مصرف عظیمی برای قیر دارند. برای سال‌ها، قیر ایرانی جایگاه مهمی در این مناطق داشته است، زیرا ویزکوزیته مشخص و شرایط رقابتی از طریق مراکز تجاری امارات ارائه می‌کرد. افزایش نظارت ایالات متحده اکنون این واسطه‌ها و عوامل را در معرض ریسک بالاتری قرار می‌دهد و انعطاف‌پذیری ایران برای ارسال محصول کاهش می‌یابد. پالایشگران هندی، که به دنبال توسعه نقش خود در مشتقات قیر هستند، ممکن است این شرایط را فرصتی برای تقویت جایگاه منطقه‌ای خود ببینند. در مقابل، پاکستان—که یکی از دریافت‌کنندگان سنتی قیر ایرانی از مسیرهای غیرمستقیم است—با احتمال مواجهه با اختلال‌هایی روبه‌روست که برنامه‌ریزی زیرساختی دولتی را پیچیده‌تر می‌کند.

تأثیر تحریم‌ها در حمل‌ونقل دریایی نیز قابل توجه است. قیر به دلیل ویژگی‌های فیزیکی، عمدتاً از طریق تانکرهای تخصصی یا کانتینرهای ویژه منتقل می‌شود؛ این محموله‌ها اغلب به اپراتورهای دریایی کوچک و متوسط وابسته‌اند که توان انعطاف‌پذیری بالا برای عبور از مسیرهای پرریسک را داشتند. هدف‌گیری شرکت‌های حمل‌ونقل مرتبط با شبکه‌های تحریم‌شده این فضای مانور را بسته است.

بیمه‌گران دریایی که از قبل محتاط بودند، احتمالاً پوشش بیمه‌ای به کشتی‌هایی که حتی به‌طور غیرمستقیم با عوامل ذکرشده در ارتباط باشند، ارائه نمی‌دهند. این فوراً محاسبات ریسک برای ناوگان فعال در خلیج فارس، دریای سرخ و دریای عرب را تغییر می‌دهد. اگر مسیرهای حمل‌ونقل تحت نظارت و ریسک بیشتری قرار گیرند، تولیدکنندگان ایرانی یا باید حجم صادرات را کاهش دهند یا به ساختارهای پیچیده‌تر متوسل شوند که هزینه و عدم قطعیت عملیاتی بالاتری دارد.

در اروپا، اثر مستقیم مادی تحریم‌ها بر قیر ایرانی اندک است، اما پیامدهای استراتژیک چشمگیر است. برخی کشورها، به ویژه در جنوب و شرق اروپا، در پروژه‌های ساخت‌وساز ترانس‌قاره‌ای شرکت دارند و قیر از منابع متعدد وارد می‌شود. محدودیت جریان‌های ایرانی می‌تواند حاشیه سود این بازارها را تحت تأثیر قرار دهد و پالایشگران اروپایی را به افزایش ظرفیت یا ترکیه را به گسترش فعالیت‌های بازصادرات تشویق کند. ترکیه در نقطه‌ای تجاری قرار دارد که پالایشگاه‌های داخلی خود را برای تولید مشتقات قیر به کار می‌گیرد؛ حذف رقیب کم‌هزینه‌ای مانند ایران به طور ناخودآگاه موقعیت آنکارا را تقویت می‌کند.

در ایران، پیامدها پیچیده‌تر است. قیر تنها یک محصول تجاری نیست؛ بلکه جزئی از سیستم‌های زیرساختی و اکوسیستم صنعتی کشور است. تحریم عوامل خارجی، فشار داخلی ایجاد می‌کند. وقتی عوامل داخلی نگران محدودیت‌های دسترسی به سیستم مالی بین‌المللی باشند، تعداد بازیگرانی که حاضر به حمل و نقل قیر ایرانی هستند کاهش می‌یابد. این امر بر تداوم صادرات، جریان ارز خارجی و انعطاف پالایشگاه‌ها برای تنظیم تولید مطابق نیاز داخلی تأثیرگذار است. همچنین، تحریم‌ها ایران را وادار می‌کند بیشتر به شبکه‌های داخلی، عملیات مخلوط‌سازی محلی و مسیرهای حمل جایگزین متکی شود؛ اقداماتی که هزینه‌زا و ناکارآمد هستند و انعطاف‌پذیری تولید را کاهش می‌دهند.

در سطح جهانی، تحریم‌ها نشان می‌دهند که نفوذ ژئوپلیتیک دیگر تنها حول نفت خام یا خوراک پتروشیمی نیست. قیر، با چگالی بالا، دوام زیاد و سادگی فنی، به ماده‌ای استراتژیک تبدیل شده است، زیرا زیربنای توسعه فیزیکی در اقتصادهای نوظهور را شکل می‌دهد. هرگونه اختلال در جریان قیر، بر دولت‌هایی که در حال توسعه پروژه‌های ساخت‌وساز هستند، اثر می‌گذارد؛ و این دولت‌ها خود بر روابط دوجانبه و منطقه‌ای اثرگذارند. بنابراین تحریم‌های بیستم نوامبر نه یک ابزار مالی مجزا، بلکه دخالت ظریف در مسیر توسعه جهانی محسوب می‌شوند.

تحریم‌ها همچنین بر بخش فنی صنعت قیر تأثیر دارند. واحدهای مخلوط‌سازی و ذخیره‌سازی که در شبکه عوامل نام‌برده فعالیت می‌کنند، اهمیت بالایی دارند زیرا مشخصات قیر براساس اقلیم، استاندارد جاده و نیازهای محلی متفاوت است. فشار ناشی از تحریم‌ها بر عوامل، زنجیره استانداردسازی را آسیب‌پذیر می‌کند. کشورهایی که به قیر ایرانی وابسته بودند، مجبور به تغییر استانداردهای فنی یا اصلاح روش‌های مخلوط‌سازی می‌شوند؛ اقداماتی که هزینه و زمان را افزایش می‌دهد و در مناطق حساس سیاسی و اقتصادی پیامد دارد.

چین نیز در این معادله جایگاهی ویژه دارد. هرچند مستقیماً در تحریم‌ها ذکر نشده است، اما اکوسیستم ساخت‌وساز آن وابسته به واردات قیر از منابع متعدد است و روابط گسترده‌ای با تولیدکنندگان خلیج دارد. کاهش جریان‌های ایرانی ممکن است شرکت‌های دولتی چین را به تقویت همکاری با تولیدکنندگان خلیج یا گسترش تولید داخلی مشتقات قیر سوق دهد.

از منظر استراتژیک، ویژگی برجسته تحریم‌های بیستم نوامبر، تمرکز بر شبکه و زنجیره عوامل است. این اقدام نشان داد که حتی شرکت‌هایی که تنها بخشی از فرآیند فنی را بر عهده دارند، در معرض ریسک قرار دارند اگر عملیاتشان با جریان‌های تحریم‌شده تلاقی کند. این امر محیط عملیاتی تجارت جهانی قیر را بازتعریف کرد؛ کالایی که پیشتر ساده و کم‌اهمیت تلقی می‌شد، اکنون به یک بردار تأثیر ژئوپلیتیک تبدیل شده است.

در خاورمیانه، این تحول سیاسی استراتژیک نیز محسوب می‌شود. کشورهای حوزه خلیج فارس تحریم‌ها را نه فقط مجازات ایران، بلکه بازتنظیم هرم انرژی منطقه‌ای تفسیر می‌کنند. بازارهای قیر سال‌ها به‌صورت غیررسمی و با رقابت محدود اداره می‌شدند؛ اکنون با محدودیت جریان‌های ایرانی، قیر به عرصه رقابت استراتژیک ارتقا یافته است.

پالایشگران امارات، عربستان و بحرین ممکن است از این فرصت برای گسترش حضور خود در بازارهایی که پیشتر ایران تأمین‌کننده آن‌ها بود، استفاده کنند. این فرصت تجاری به‌طور غیرمستقیم بر مواضع سیاسی و اقتصادی منطقه نیز اثر می‌گذارد.

در سطح مفهومی، تحریم‌ها نشان می‌دهند که نفوذ ژئوپلیتیک اغلب از لایه‌های کمتر دیده شده زنجیره انرژی اعمال می‌شود. حرکت کند، چگالی بالا و سادگی فنی قیر آن را به ماده‌ای ایده‌آل برای ثبات اقتصادی تبدیل کرده است. محدودسازی مسیرهای صادرات، فشاری آرام اما پیوسته ایجاد می‌کند؛ فشار که به تدریج اما مستمر مزیت رقابتی ایران را کاهش می‌دهد و بازارهای منطقه‌ای را به سمت دیگر عرضه‌کنندگان سوق می‌دهد.

در جمع‌بندی، تحریم‌های نوامبر ۲۰۲۵ فراتر از هدف‌گیری شرکت‌های منفرد عمل می‌کنند. این اقدام، توازن رقابتی خاورمیانه را تغییر داده، مسیرهای دریایی و لجستیکی را بازتنظیم کرده و عدم قطعیت در برنامه‌ریزی کشورهای نوظهور را افزایش داده است. قیر، هرچند کمتر در بحث‌های انرژی مطرح می‌شود، اکنون به کالایی استراتژیک تبدیل شده که حرکت یا توقف آن پیامدهای عمیقی در ساختار زیرساخت‌ها و قدرت اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه ایجاد می‌کند. با هدف‌گیری عوامل شبکه توزیع، ایالات متحده باز تنظیم گسترده‌ای در بازارهای منطقه‌ای و جهانی ایجاد کرده است که آینده توسعه زیرساخت‌ها را به معماری نوین تحریم‌ها پیوند می‌زند.