به گزارش دنیای نفت و قیر، پروژههای بزرگ زیرساختی همچنان مهمترین عامل تعیینکننده تقاضای جهانی قیر هستند. پروژههایی مانند نوسازی بزرگراههای ملی، بازسازی مسیرهای حملونقل عمومی شهری و ساخت جادههای مقاوم در برابر تغییرات اقلیمی، برنامههای خرید را شکل میدهند و بازاری پایدار و قابل پیشبینی حتی در شرایط نوسانات قیمت نقدی فراهم میکنند. در سال ۲۰۲۵، مناطق با فعالیت پویا شامل جنوب آسیا، برخی مسیرهای آفریقا و پروژههای منتخب در خاورمیانه هستند، جایی که برنامههای سرمایهگذاری چندساله دولتی جریان ثابتی از فرصتهای خرید برای تأمینکنندگان قیر ایجاد میکند.
چرخههای خرید در پروژههای زیرساختی دولتی معمولاً ساختارمند و اغلب به صورت فصلی متمرکز هستند، که به تأمینکنندگان هوشمند امکان میدهد نقاط اوج تقاضا را پیشبینی کرده و موجودی انبار، تحویل مرحلهای و هماهنگی با جریان نقدی پیمانکاران را برنامهریزی کنند. این رویکرد نه تنها نیاز سرمایه در گردش مشتری را کاهش میدهد، بلکه شانس موفقیت در مناقصه را بهطور قابل توجهی افزایش میدهد. پیامهایی که بر قابلیت اطمینان و تطابق با جدول زمانی پروژهها تأکید دارند، مانند «تحویل مرحلهای هماهنگ با فصل بازسازی سال ۲۰۲۶»، معمولاً بیشتر از ادعاهای عمومی درباره قیمت، نظر مدیران خرید را جلب میکند.
یکی از روندهای نوظهور در خرید قیر، افزایش اهمیت پایداری محیطی است. در مناقصهها به طور فزایندهای از تأمینکنندگان خواسته میشود اطلاعاتی در مورد محتوای آسفالت بازیافتی، بایندرهای با کربن پایین و گزارش چرخه عمر کربن ارائه دهند. تأمینکنندگانی که میتوانند شاخصهای پایداری تأییدشده ارائه کنند یا محصولات ترکیبی بازیافتی عرضه نمایند، موقعیت بهتری پیدا میکنند و اغلب بیشتر از رقبای متکی به محصولات معمولی به فهرست کوتاه راه مییابند.
از دیدگاه بازاریابی و تعامل با مشتری، استراتژیهای عملی شامل تهیه راهنمای خرید یک صفحهای مخصوص هر سازمان هدف است که به وضوح نشان میدهد محصولات چگونه با مشخصات فنی مطابقت دارند، هزینه چرخه عمر را کاهش میدهند و با جدول زمانی تحویل پروژه هماهنگ هستند. توزیع چنین راهنمای مختصر در کنفرانسهای صنعتی، کارگاههای هدفمند و کمپینهای ایمیلی متمرکز میتواند به عنوان ابزار مؤثر تولید لید عمل کند و تأمینکننده را به جای یک فروشنده کالایی، به عنوان یک شریک متخصص و قابل اعتماد معرفی کند.
در نهایت، تقاضای ناشی از پروژههای زیرساختی تضمین میکند که شرکتهایی که جزئیات زمانبندی پروژهها، رعایت الزامات پایداری و لجستیک استراتژیک را درک میکنند، میتوانند خود را به عنوان رهبران بازار متمایز کنند. با تطبیق عملیات با چرخههای قابل پیشبینی پروژههای دولتی، بهرهبرداری از مزایای عملکرد و محیطزیستی و ارتباط مؤثر با تیمهای خرید، تأمینکنندگان قادر خواهند بود قراردادهای با ارزش بالا را به دست آورده و نفوذ مستمر در بازار حفظ کنند، حتی در دورههایی که قیمتهای نقدی پایین هستند. تعامل میان زمانبندی پروژهها، پایداری و تحویل استراتژیک همچنان تعیین میکند که کدام عوامل در چشمانداز در حال تغییر بازار جهانی قیر موفق ظاهر میشوند.
