بر اساس گزارش دنیای نفت و قیر، در اکتبر ۲۰۲۵ دولت ایالات متحده دامنه کارزار تحریمی خود را علیه طرفهای درگیر در تجارت نفت و گاز مایع ایران (LPG) گسترش داد، بهویژه آن دسته که با چین ارتباط دارند. دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC) بیش از ۵۰ فرد، شرکت و کشتی را به فهرست سیاه خود افزود تا جریانهای درآمدی که از جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی و نظامی تهران پشتیبانی میکنند، مسدود شوند.
در مرکز این تحریمها، پایانه نفت خام «ریزائو» در استان شاندونگ چین قرار دارد؛ تأسیساتی که سهم قابلتوجهی از نفت وارداتی چین را مدیریت میکند. ایالات متحده ادعا میکند این پایانه در فرآوری نفت خام با منشأ ایرانی نقش داشته و گفته میشود حدود ۹ درصد از واردات نفت چین از طریق آن انجام میشود. با توجه به اینکه بخشی از مالکیت این تأسیسات به شرکت دولتی «سینوپک» (یکی از بزرگترین پالایشگران دولتی چین) مرتبط است، این اقدام پیامی هشدارآمیز به سایر عوامل چینی در حوزه پالایش و واردات ارسال میکند. با هدف قرار دادن ریزائو، واشنگتن خطر مختل کردن نه تنها جریان نفت ایران، بلکه حتی بخش وسیعتری از زنجیره لجستیکی نفت خام چین را میپذیرد—هرچند گمان میرود سهم نفت ایرانی در این پایانه تنها بخش کوچکی از ظرفیت کلی آن باشد.
هدف برجسته دیگر این تحریمها، پالایشگاه «شاندونگ جینچِنگ» است—یک پالایشگاه خصوصی موسوم به (teapot) با ظرفیت روزانه حدود ۱۲۰ هزار بشکه. این چهارمین پالایشگاه مستقل چینی است که از زمان دولت ترامپ به دلیل تداوم واردات نفت ایران علیرغم فشارهای قبلی آمریکا، هدف قرار گرفته است. این اقدام با هدف ارسال هشدار جدیتر به پالایشگاههای کوچکتر انجام شده است: یا تبعیت کنید، یا از نظام مالی جهانی حذف شوید.
علاوه بر پالایشگاهها و پایانهها، حدود ۲۰ درصد از ناوگان بسیار بزرگ حامل گاز مایع (VLGC) متعلق به ایران—کشتیهایی که گاز مایع (LPG) حمل میکنند—در این دور از تحریمها مشمول شدهاند، به همراه ۱۶ نفتکش که گمان میرود بخشی از «ناوگان سایه» برای پنهانسازی منشأ محمولههای ایرانی باشند. این اقدامات نشاندهنده تاکتیک گستردهتر ایالات متحده است: هدف قرار دادن نه فقط تولیدکنندگان و واسطهها، بلکه شبکههای حملونقل و لجستیکی که در دور زدن تحریمها نقش دارند.
اهداف راهبردی و پیامدهای گستردهتر
دولت ترامپ این تحریمها را بخشی از دیپلماسی «فشار حداکثری» معرفی میکند که هدف آن قطع توان مالی ایران برای تأمین برنامههای هستهای و موشکی و همچنین حمایت از نیروهای نیابتی منطقهای است. وزیر خزانهداری، اسکات بسنت، اعلام کرد این اقدامات با هدف کاهش جریان نقدی ایران از طریق فروپاشی اجزای حیاتی سازوکار صادرات انرژی این کشور انجام شده است.
با تمرکز بر عوامل چینی، ایالات متحده سطح ریسک را در روابط انرژی و تجاری چین و آمریکا افزایش داده است. پالایشگران دولتی چینی مانند «سینوپک» اکنون ممکن است در واردات نفت خام با چالش بیشتری روبهرو شوند، زیرا برخی از پایانههای کلیدی—مانند ریزائو—تحت تحریم قرار گرفتهاند. تحلیلگران معتقدند این وضعیت ممکن است شرکتهای چینی را وادار کند تا هزینههای لجستیکی بیشتری بپذیرند، مسیرهای وارداتی را از طریق بنادر جایگزین تغییر دهند، یا وابستگی خود به نفت ایران را کاهش دهند.
افزون بر این، تحریمها الگوی ثابتی را دنبال میکنند: این چهارمین دور از تحریمهای آمریکا است که پالایشگاههای چینی را هدف میگیرد. دولت آمریکا همچنین دامنه اقدامات خود را گسترش داده و شرکتهای فعال در تجارت LPG، اپراتورهای ناوگان سایه و شرکتهای صوری را که در شستوشو یا پنهانسازی جریان نفت ایران نقش دارند، مورد تحریم قرار داده است.
با این حال، این تلاشها بهایی دیپلماتیک و اجرایی در پی دارد. چین بر حفظ حقوق حاکمیتی خود و دسترسی به منابع انرژی تأکید دارد، و فشارهای آمریکا ممکن است تنشها را در مذاکرات آتی میان دو کشور افزایش دهد. در مقابل، ایران احتمالاً مسیرهای مخفیانه تجارت خود را تقویت خواهد کرد—از جمله استفاده از انتقالهای کشتی به کشتی، تغییر پرچم و سایر روشهای پنهانکاری.
چالشها، ریسکها و چشمانداز بخش قیر
برای ذینفعان در حوزه قیر، آسفالت و نفت سنگین (که اغلب از نفت کوره یا خوراک نفتی استفاده میکنند)، اثرات زنجیرهای این تحریمها شایان توجه است:
۱.بازار سوخت و خوراک نفتی:
در صورت اختلال در واردات نفت چین، هزینه نفت خام و باقیماندههای سنگین ممکن است افزایش یابد و اختلاف قیمت خوراک قیر تغییر کند. برخی مسیرهای تأمین ممکن است محدودتر شوند و واردات گرانتر شود.
۲.لجستیک و حملونقل:
تحریم کشتیها و پایانهها میتواند گلوگاههای حملونقلی ایجاد کند یا مسیرهای جایگزین را تحمیل نماید. این امر ممکن است هزینه بیمه، کرایه حمل و انتقال مجدد را برای محمولههای نفتی و قیری افزایش دهد.
۳. ریسک تحریمهای ثانویه:
شرکتهایی که سوخت یا باقیماندههای نفتی با منشأ ایرانی تأمین یا مصرف میکنند، ممکن است تحت بررسی قرار گیرند. عوامل پاییندستی—از پالایشگران و حملکنندگان گرفته تا بازرگانان—باید پروتکلهای انطباقی خود را تقویت کنند تا از مواجهه ناخواسته با تحریمها جلوگیری کنند.
۴. عدم قطعیت ژئوپلیتیکی:
تشدید تنش میان آمریکا، چین یا ایران میتواند به تحریمهای بیشتر، اقدامات متقابل یا اختلال در جریان جهانی نفت بینجامد. شرکتهای فعال در حوزه قیر با معاملات بینالمللی باید تحولات را از نزدیک رصد کنند.
۵. تنوعبخشی و گزینههای جایگزین:
در واکنش به این تحولات، برخی شرکتها ممکن است فرآیند تنوعبخشی را تسریع کنند—از جمله یافتن تأمینکنندگان جدید نفت خام، افزایش استفاده از منابع داخلی، یا سرمایهگذاری در فناوریهای ترکیب و بازیافت انعطافپذیرتر برای کاهش وابستگی به واردات ناپایدار.
چشمانداز و نتیجهگیری
اثربخشی این موج تحریمها به میزان پایداری اجرای آن، حمایت یا مقاومت جهانی، و واکنشهای متقابل چین و ایران بستگی دارد. بخش زیادی از آینده به این بستگی خواهد داشت که چین تصمیم بگیرد در برابر فشار مقاومت کند، تبعیت نماید، یا بهطور بیسروصدا مسیرهای خود را تنظیم کند.
در اکتبر ۲۰۲۵، ایالات متحده کارزار تحریمی خود را با هدف قرار دادن بیش از ۵۰ نهاد و کشتی مرتبط با تجارت نفت و گاز مایع ایران—بهویژه آنهایی که از طریق پایانهها، پالایشگاهها و شبکههای حملونقل چین فعالیت میکنند—تشدید کرد. این اقدامات در پی آن است که منابع مالی تأمینکننده جاهطلبیهای منطقهای تهران را مسدود کند، اما در عین حال خطر پیامدهای غیرقابل پیشبینی برای لجستیک جهانی نفت، روابط تجاری و بخشهای پاییندستی مانند تولید قیر را نیز در بر دارد.
از دیدگاه راهبردی، این اقدامات تداوم دکترین «فشار حداکثری» ترامپ را نشان میدهد، با تمرکزی دقیقتر بر شبکههای مرتبط با چین. برای بخش قیر، افزایش هزینه خوراک، اختلال در حملونقل و ریسک تأمین، چالشهای عمدهای خواهند بود. شرکتها باید چابک بمانند، سیستمهای انطباق خود را تقویت کرده و زنجیرههای تأمین خود را بهطور فعال متنوع سازند تا بتوانند از آشفتگیهای پیشِرو عبور کنند.
