به گزارش دنیای نفت و قیر، در اوایل نوامبر ۲۰۲۵، بازار جهانی قیر در تقاطع پیچیدهای از فشارهای هزینه، عدم قطعیت تقاضا و تغییرات ساختاری قرار دارد. یک گزارش شاخص نشان میدهد که قیمت نقطهای قیر در چین در تاریخ ۴ نوامبر به حدود ۳٬۱۷۷ یوان در هر تُن کاهش یافته، که ۱٫۸۲٪ نسبت به روز قبل کمتر بوده و حدود ۳٫۹۶٪ در یک ماه گذشته افت داشته است. همچنین، در تحلیل دیگری با عنوان «بازار قیر درگیر افزایش نفت خام و تقاضای ضعیف» که در ۳ نوامبر ۲۰۲۵ منتشر شده، آمده است که قیمت بالای نفت خام با تقاضای ضعیف در مناطق صادراتی کلیدی در تضاد قرار گرفته است.
اندازه و مسیر رشد بازار: طبق گزارش کلان، بازار جهانی قیر در سال ۲۰۲۴ حدود ۵۵٫۸۵ میلیارد دلار آمریکا ارزیابی شده و پیشبینی شده است در سال ۲۰۲۵ به ۵۷٫۳۱ میلیارد دلار برسد (نرخ رشد مرکب حدود ۲٫۶٪). همچنین پیشبینیها نشان میدهد بازار تا سال ۲۰۲۹ به حدود ۶۹٫۱۹ میلیارد دلار خواهد رسید (نرخ رشد مرکب حدود ۴٫۸٪). برآورد دیگری رقم بالاتری ارائه میدهد: ارزش بازار قیر در سال ۲۰۲۴ حدود ۶۱٫۶۱ میلیارد دلار بوده و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ به ۷۶٫۴۱ میلیارد دلار برسد (نرخ رشد مرکب حدود ۳٫۷٪).
دینامیک منطقهای و فشار در زنجیره تأمین: منطقه آسیا–اقیانوسیه بزرگترین مصرفکننده و دارای پتانسیل رشد چشمگیر است. با این حال، در برخی بازارهای آسیایی، عرضه فراوان همراه با تقاضای ضعیف فشارهای قیمتی ایجاد کرده است. بهعنوان مثال، در بازار صادراتی سنگاپور، پیشنهادهای قیر کاهشیافته و حدود ۳۹۳‑۴۰۰ دلار در هر تُن ثبت شده، در حالی که در کره جنوبی پیشنهادها افزایش یافتهاند (حدود ۳۶۰‑۳۸۰ دلار). در ایران نیز قیمتهای FOB بندرعباس در تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۵ برای گرید VG40 حدود ۳۷۰‑۳۸۰ دلار در هر تن، و گرید VG30 حدود ۳۷۳‑۳۷۶ دلار، و گرید VG35/50 حدود ۳۷۷‑۳۸۰ دلار اعلام شده است.
پیامدهای اقتصادی و بازاریابی: از منظر مالی و بازاریابی، تحول در بازار قیر چند نکتهٔ کلیدی را برجسته میکند:
شدیدتر شدن ساختار هزینهها: چون قیر مشتق از نفت خام و سوخت سنگین سولفورد است، نوسانات نفت و هزینههای خوراک مستقیماً فشار بر حاشیه سود قیر وارد میکنند. گزارش نشان داده نفت خام در بازۀ ۲۷‐۳۱ اکتبر ۲۰۲۵ بین ۶۴٫۲۰ تا ۶۵٫۹۹ دلار در هر بشکه بوده است.
عدم قطعیت تقاضا: اگرچه برنامههای زیرساختی جهانی گستردهاند، اما فعالیت آسفالتریزی و جادهسازی در برخی کشورها به سبب محدودیتهای بودجهای یا کندی پروژه به تأخیر افتاده که تولیدکنندگان قیر را با ظرفیتهای مازاد یا مصرف پایین مواجه میکند.
تلاقی بودجه بازاریابی و بازار قیر: شرکتهای فعال در بخش مصالح و ساختوساز، از جمله تولیدکنندگان قیر یا پیمانکاران آسفالت، در حال بازنگری تخصیص بودجه بازاریابی هستند. قراردادهای حجمی بزرگ برای قیر کالا کمحاشیه هستند، بنابراین شرکتها بازاریابی را به سمت محصولاتی با ارزش افزوده (مثل قیر اصلاحشده، PMB) سوق دادهاند، و پیامهای بازاریابی خود را به «راهکارهای آسفالتی پایدار»، «سیستمهای چسباننده با تکنولوژی بالا» و حضور دیجیتال تقویت کردهاند.
بازتنظیم سرمایهگذاری: برای شرکتهایی که در حوزه قیر فعالند، محیط کنونی نشان میدهد که دیگر صرفاً مقیاس بزرگ تضمینکنندهٔ بازده نیست. تمرکز به سوی کارایی عملیاتی (لجستیک، بازیافت، ترکیب محصول) و تمایز محصول رفته است. سرمایهگذاران نیز باید بازار قیر را نه بهعنوان مسیر رشد سریع بلکه بهعنوان داراییای با رشد محتاطانه و پیچیدگی بیشتر لحاظ کنند.
شاخصی برای اقتصاد کلان: چون قیر در تقاطع انرژی، زیرساخت و مواد قرار دارد، تغییرات آن میتوانند منعکسکنندهٔ روندهای گستردهتر باشند: تقاضای ضعیف برای آسفالت ممکن است نشانهٔ کاهش سرمایهگذاری عمومی در زیرساخت باشد، و کاهش قیمت ممکن است حکایت از مازاد عرضه یا محدودیت تجارت داشته باشد. از این رو، استراتژیهای بازاریابی، سرمایهگذاری یا تخصیص بودجه باید شاخصهای بازار قیر را نیز دنبال کنند.
چشمانداز: به طور خلاصه، بازار قیر/آسفالت همچنان برای زیرساخت جهانی حیاتی است، اما مرحلهای که اکنون وارد آن شده است کمتر در مسیر رشد انفجاری و بیشتر در مسیر «پایداری راهبردی» قرار دارد. شرکتهایی که بتوانند سبد محصول، داستان بازاریابی و ساختار هزینه خود را با این واقعیت جدید هماهنگ کنند، در موقعیت بهتری خواهند بود. بهطور ویژه:
محصولات قیر با ارزش افزوده (مثل گرید اصلاح‑شده، بازیافتی، یا دارای محتوای سبز) را در اولویت قرار دهند.
هزینههای بازاریابی را برای برجستهسازی تمایز (مثلاً گواهیهای پایداری، صرفهجویی در هزینههای کل چرخه عمر) بهکار گیرند، نه صرفاً رقابت بر پایهٔ قیمت.
روندهای ورودی و هزینه انرژی را رصد کنند و در صورت امکان خوراک یا سوخت را با قرارداد یا پوشش قیمتی تثبیت کنند.
بپذیرند که چرخه بودجهٔ زیرساخت ممکن است طولانیتر شود؛ بنابراین مدلهای جریاننقدی باید فرض رشد کندتر را لحاظ کنند و با احتیاط بیشتری طراحی شوند.
در نتیجه، «چسب سیاه» بازار زیرساخت که قیر نام دارد، همچنان محوری است — اما اکنون در مسیر سریع قرار ندارد؛ بلکه در مسیر سفر آرامتر و دقیقتر قرار گرفته است. برای استراتژیستهای بازاریابی، برنامهریزان مالی و پیمانکاران، سوال حیاتی این نیست که «چقدر قیر فروخته خواهد شد؟» بلکه «چگونه فروخته خواهد شد؟»، تحت چه شرایط قراردادی، با چه قیمت و چه ارزش پیشنهادی.
