به گزارش دنیای نفت و قیر، در تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۲۵، دولت ایالات متحده امریکا اقدام به توقیف یک نفتکش بسیار بزرگ حامل نفت ونزوئلا در آبهای نزدیک کارائیب کرد؛ اقدامی که واشنگتن آن را اجرای قانون و مقابله با تجارت نفتی تحت تحریم توصیف کرد و دولت ونزوئلا آن را صراحتاً سرقت دریایی و تعرض به حاکمیت ملی خود نامید. این اتفاق که درباره یک محموله عظیم نفت سنگین رخ داد، محدود به یک مناقشه سیاسی میان دو کشور نیست و اثرات مستقیم و قابل توجهی بر بازار جهانی نفت سنگین و بهطور خاص بر زنجیره تأمین خوراک قیر و فرآوردههای شبهقیری دارد؛ زنجیرهای که برای صنایع راهسازی، پروژههای زیربنایی و بخش ساختمان در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان ستون اصلی فعالیت شناخته میشود. این رویداد در زمانی رخ داده که بازار قیر و مواد خام مرتبط با آن، پیش از این نیز زیر فشار قرار داشت و وابستگی شدید بسیاری از پالایشگاهها و صنایع زیرساختی به جریان پایدار نفت سنگین موجب شده هر نااطمینانی در عرضه، پیامدهای فوری و چندلایه داشته باشد.
ونزوئلا دارای بزرگترین ذخایر اثباتشده نفت خام در جهان است و بخش بزرگی از آن را نفت فوقسنگین تشکیل میدهد؛ نفتی که از نظر ماهیت، در بسیاری از ویژگیها به قیر طبیعی نزدیک است. هرچند استخراج و فرآورش این نفت دشوارتر از نفتهای سبکتر است، اما پس از ورود به پالایشگاههای پیچیده که مجهز به واحدهای ککسازی و تبدیل باقیمانده هستند، تبدیل به یکی از مهمترین مواد اولیه برای تولید آسفالت، قیرهای عمرانی، مواد آببندی، ایزوگام و گروه وسیعی از محصولات با ویسکوزیته بالا میشود. حتی با وجود سالها تحریم، فرسودگی تجهیزات و افت سرمایهگذاری، صادرات نفت سنگین ونزوئلا همچنان نقشی تعیینکننده در تعادل عرضه جهانی دارد. بنابراین حذف اجباری حتی یک محموله عظیم از چرخه تجارت، تنها به معنای کم شدن چندصد هزار بشکه نفت نیست، بلکه کاهش مستقیم خوراک پالایشگاههایی است که نیاز حیاتی به این نوع نفت برای تولید قیر و محصولات مشابه دارند.
پس از انتشار خبر توقیف، تمرکز رسانهها عمدتاً روی ابعاد سیاسی و حقوقی این اقدام قرار گرفت. مقامات امریکایی ادعا کردند که نفتکش مورد نظر در حال حمل محمولهای مشمول تحریم بوده و توقف آن بخشی از روند مقابله با درآمدزایی صنعت نفت ونزوئلا است. در مقابل، دولت کاراکاس این اقدام را تعرضی آشکار به منابع ملی و نقض صریح حقوق بینالملل دانست. با این حال، فراتر از مبادلات لفظی میان مقامات، مسئلهای عملی و اقتصادی فوراً ذهن فعالان صنعت انرژی را به خود مشغول کرد: اختلال در جریان نفت سنگین برای پالایشگاههایی که تولید قیر و فرآوردههای مشابهشان بدون این نفت امکانپذیر نیست.
نفتهای فوقسنگین ونزوئلا معمولاً پس از ترکیب با درجات مختلف دیگر به پالایشگاهها ارسال میشوند و در نهایت به طیفی از فرآوردهها از جمله نفت کوره، سوختهای صنعتی و قیر تبدیل خواهند شد. اقتصادی بودن این چرخه به یک عامل کلیدی وابسته است: تخفیف قیمت نفت سنگین نسبت به نفتهای شاخص سبکتر. تا زمانی که این تخفیف ثابت و قابل پیشبینی باشد، تولید قیر سودآور و قیمت آن برای پروژههای راهسازی قابل مدیریت است. اما توقیف یک محموله عظیم در شرایطی که عرضه نفت سنگین در بسیاری از نقاط جهان کاهش یافته، به سرعت تعادل قیمتها را بر هم میزند و میتواند اختلاف قیمت میان نفت سنگین و سبک را کاهش دهد؛ موضوعی که مستقیماً هزینه تولید قیر را افزایش داده و قیمت تمامشده پروژههای عمرانی را بالا میبرد.
در سالهای اخیر، تحریمها و محدودیتهای لجستیکی باعث شده بخش عمده صادرات نفت ونزوئلا از مسیرهای سنتی به امریکا، به سمت آسیا، به ویژه چین، هدایت شود. این صادرات به دلیل فشارهای سیاسی و خطر توقیف، اغلب با استفاده از روشهای پیچیده نظیر انتقال کشتی به کشتی، تغییر نام یا خاموش کردن سیستمهای شناسایی صورت میگیرد. توقیف یک نفتکش تحت چنین شرایطی، پیام روشن و هشداردهندهای دارد: خطر افزایش یافته و ادامه این الگوی تجارت با هزینه و ریسک بیشتری همراه است. برای پالایشگاههایی که در آسیا یا مدیترانه بخشی از برنامه خوراک خود را بر نفت ونزوئلا بنا کردهاند، این رویداد یک هشدار جدی است و میتواند منجر به بازنگری در سیاستهای تأمین خوراک شود.
از منظر حملونقل نیز پیامدها کم نیست. بیمهگران احتمالاً حق بیمه نفتکشهایی را که نفت سنگین ونزوئلا یا محمولههای مشابه حمل میکنند افزایش خواهند داد. برخی مالکان کشتی هم ممکن است ترجیح دهند خود را درگیر چنین تجارت پرخطری نکنند، زیرا هزینههای حقوقی و ریسک سیاسی سنگین است. اگر تعداد نفتکشهایی که حاضر به حمل نفت سنگین ونزوئلا هستند کاهش یابد، حتی بدون کاهش تولید، عرضه جهانی خوراک قیر به شکل چشمگیری محدودتر میشود.
این محدودیت در حالی تشدید میشود که نفتهای سنگین ونزوئلا خصوصیات ویژهای دارند که همیشه قابل جایگزینی با نفت سنگین سایر کشورها نیست و بسیاری از پالایشگاهها بهطور خاص برای سازگاری با این نفت طراحی یا تنظیم شدهاند.
در منطقه خاورمیانه، که تعداد قابل توجهی از پالایشگاهها در حال توسعه یا نوسازی برای افزایش توان تولید قیر هستند، این تحول اهمیت ویژهای دارد. بسیاری از کشورهای منطقه پروژههای بزرگ راهسازی، توسعه شهری و ساختوسازهای زیربنایی را به عنوان بخشی از برنامههای تحول اقتصادی خود دنبال میکنند. هرگونه افزایش در قیمت خوراک یا کاهش دسترسی به نفت سنگین، مستقیماً در قیمت قیر منعکس میشود و بودجه پروژهها را تحت فشار قرار میدهد. جایگزینی نفت ونزوئلا با نفت سنگین سایر کشورها ،از جمله کانادا یا برخی تولیدکنندگان آمریکای لاتین، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت عملی باشد، اما کیفیت متفاوت خوراک و ویژگیهای فنی آن، عملیات پالایش را پیچیدهتر میکند و حتی ممکن است مشخصههای قیر نهایی، از جمله نقطه نرمی یا مقاومت حرارتی را تحت تأثیر قرار دهد.
در اروپا، که برخی پالایشگاهها هنوز به تولید قیر وابستهاند، هرچند سیاستهای محیط زیستی مسیر آینده سوختهای سنگین را تغییر داده است، توقیف نفتکش ونزوئلایی یادآور شکنندگی توازن موجود در دسترسی به نفت سنگین است. با کاهش اعتماد به عرضه پایدار این نوع خوراک، پالایشگاهها ممکن است در تصمیمگیریهای بلندمدت خود تجدیدنظر کنند و سرمایهگذاری در واحدهای متمرکز بر باقیمانده سنگین را محدودتر کنند. این رویکرد در بلندمدت میتواند منجر به کاهش ظرفیت جهانی تولید قیر شود؛ موضوعی که اثرات آن نه تنها در اروپا بلکه در آفریقا، خاورمیانه و بخشهایی از آسیا نیز احساس خواهد شد.
در امریکای شمالی نیز این حادثه با دقت زیاد دنبال میشود. کارخانهها و پالایشگاههای این منطقه که سالها به نفت سنگین وارداتی از کانادا، مکزیک و سابقاً ونزوئلا وابسته بودند، اکنون با واقعیتی جدید مواجهاند: کاهش مستمر حضور نفت ونزوئلا در بازار جهانی. صنعت قیر در این کشورها به شدت تحت تأثیر نوسانات قیمت نفت سنگین است و هرگونه اختلال، هزینههای نهایی محصول را برای بخش راهسازی افزایش میدهد. از سوی دیگر، وابستگی بیشتر به نفت کانادا نیز با محدودیتهایی چون ظرفیت خطوط لوله، هزینههای حمل و ملاحظات زیستمحیطی روبهروست و امکان جبران سریع کاهش عرضه ونزوئلا وجود ندارد.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، بهویژه در خاورمیانه و آفریقا که پروژههای عمرانی در آنها سهم قابل توجهی از رشد اقتصادی را تشکیل میدهد، افزایش ریسک در بازار نفت سنگین به سرعت در قیمت قیر مورد نیاز پروژهها انعکاس مییابد. دولتها ممکن است ناچار شوند بودجه پروژهها را افزایش دهند یا در زمانبندی اجرا تغییراتی ایجاد کنند. پیمانکاران نیز برای پوشش ریسک نوسان قیمت قیر، ممکن است هزینههای اضافی به قراردادها اضافه کنند. تمام این عوامل میتوانند روند توسعه زیرساختی را کند کرده یا هزینههای عمومی را افزایش دهند.
ابعاد ژئوپلیتیکی موضوع نیز قابل چشمپوشی نیست. دولت ونزوئلا اعلام کرده که توقیف نفتکش را در مجامع بینالمللی پیگیری خواهد کرد و این مسئله احتمالاً تنشهای سیاسی میان واشنگتن و کاراکاس را تشدید میکند. در شرایطی که جهان با تحولات ژئوپلیتیکی متعدد روبهروست، هرگونه افزایش فشار یا اقدام متقابل در مسیرهای حملونقل دریایی در منطقه کارائیب میتواند جریان نفت سنگین را مختل کند و بهطور مستقیم بازار قیر را در مناطق مختلف جهان تحت تأثیر قرار دهد. اگر ونزوئلا تصمیم به واکنش عملی بگیرد یا تحریمها تشدید شود، ممکن است شاهد محدودیتهای جدید در تردد کشتیها، افزایش هزینه حمل یا کاهش حجم صادرات باشیم؛ مسائلی که همگی بر تأمین خوراک پالایشگاههای تولید قیر اثر میگذارند.
در چنین شرایطی بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه قیر به سمت برنامهریزیهای پیچیدهتر و انعطافپذیرتر حرکت کردهاند. برخی به دنبال انعقاد قراردادهای بلندمدت برای تضمین دسترسی به خوراک هستند؛ برخی دیگر روی امکانات ذخیرهسازی یا واحدهای اختلاط سرمایهگذاری میکنند تا توان مدیریت نوسانات بازار را افزایش دهند. همچنین تحقیقات در زمینه اصلاح قیر، استفاده از مواد بازیافتی مانند آسفالت بازیافتی، افزودنیهای پلیمری و بهبود فرآیندهای تولید نیز شدت گرفته است تا اتکا به نفت سنگین خام کاهش یابد. با این حال، هیچیک از این راهکارها در کوتاهمدت جایگزین کامل نفت سنگین نخواهد شد.
توقیف نفتکش ونزوئلایی نمادی از تلاقی چند روند جهانی است: استفاده گستردهتر از تحریمها به عنوان ابزار سیاست خارجی، تغییر مسیرهای تجارت نفت، محدودتر شدن عرضه نفت سنگین و نقش حیاتی قیر در توسعه زیرساختهای کشورها. این حادثه نشان میدهد که چگونه تصمیمی که در سواحل کارائیب اتخاذ میشود، میتواند هزینه پروژهای راهسازی در خاورمیانه یا یک طرح توسعه شهری در آفریقا را تغییر دهد. برای بسیاری از کشورها که به قیر وابستگی مستقیم دارند، این رویداد یادآور این واقعیت است که آینده توسعه شهری، صنعتی و حملونقل آنها بیش از گذشته با تحولات ژئوپلیتیکی گره خورده است.
اکنون پرسشهای کلیدی برای صنعت قیر جهان مطرح است: چند محموله دیگر ممکن است در نتیجه تشدید اقدامات اجرایی با تأخیر، انحراف یا لغو روبهرو شود؟ بیمهگران چه تغییراتی در نرخها اعمال خواهند کرد؟ پالایشگاههایی که بر نفت ونزوئلا تکیه داشتند چه گزینههای جایگزینی پیش رو دارند و این تغییرات چگونه بر کیفیت و قیمت قیر اثر میگذارد؟ پاسخ این پرسشها جهت حرکت بازار را مشخص میکند و تعیین خواهد کرد که آیا جهان در سالهای آینده با افزایش پایدار قیمت قیر مواجه میشود یا با کمبود دورهای این ماده حیاتی در پروژههای عمرانی روبهرو خواهد بود.
آنچه اکنون بهطور قطعی روشن است، افزایش ریسک در زنجیره تأمین نفت سنگین ونزوئلا و به دنبال آن، افزایش فشار بر بازار جهانی قیر است. اینکه این ریسکها به کمبودهای واقعی و افزایش دائم قیمتها تبدیل شود یا صرفاً در حد نوسانات مقطعی باقی بماند، بستگی به واکنش پالایشگاهها، تولیدکنندگان نفت سنگین و تصمیمگیرندگان سیاسی در ماههای آینده دارد. اما این حادثه به شکلی بیسابقه نشان داد که چگونه یک اقدام اجرایی بر یک نفتکش در کاراکاس، میتواند بسیاری از جادهها، فرودگاهها، بنادر و پروژههای عمرانی در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار دهد؛ پروژههایی که بقای آنها وابسته به قیری است که ریشهاش در نفت سنگین دارد و اکنون بیش از هر زمان دیگری در معرض تلاطمهای ژئوپلیتیکی قرار گرفته است.
