به گزارش دنیای نفت و قیر، در اوایل نوامبر ۲۰۲۵، بازار جهانی قیر از یک محیط صرفاً اقتصادی و کالایی به صحنهای سیاسی تبدیل شد، جایی که عرضه، لجستیک و استراتژی بینالمللی بهطور مستقیم بر جریان و قیمت قیر تأثیر میگذارند. بین ۷ و ۸ نوامبر، چندین عامل همزمان رخ داد: مسیرهای دریایی در جنوب شرق آسیا به دلیل اختلافات ارضی با تأخیر مواجه شدند، اعضای اوپکپلاس درباره سهمیهها با گرایشهای سیاسی بحث کردند و چندین دولت موقتاً صادرات قیر را به دلایل امنیت ملی محدود کردند. این تحولات نشاندهنده یک تغییر اساسی است: قیر دیگر تنها یک ورودی ساختمانی نیست؛ بلکه به ابزاری سیاسی تبدیل شده که میتواند قدرت دیپلماتیک، مذاکرات زیرساختی و دینامیک قدرت منطقهای را تحت تأثیر قرار دهد.
تقاضا برای قیر اکنون بیشتر بازتابی از وضعیت ژئوپلیتیکی است تا نیاز صرف ساختوساز. کشورها اقدام به ذخیرهسازی قیر کردهاند تا در برابر اختلالات احتمالی ناشی از تنشهای سیاسی محافظت شوند، در حالی که دیگران خریدهای خود را تا حل اختلافات دیپلماتیک یا بازچینی اتحادها به تأخیر انداختهاند. هند، اندونزی و برخی کشورهای خاورمیانه گزارش شده که استراتژیهای تأمین قیر خود را برای مقابله با عدم قطعیت مسیرهای دریایی، تغییرات نفوذ منطقهای و اقدامات راهبردی کشورهای همسایه تنظیم کردهاند. این توزیع نامتقارن تقاضا، اهمیت ژئوپلیتیکی قیر را افزایش میدهد: کشورهای تأمینکننده و هابهای ترانزیتی اکنون از ابزارهای سیاسی و قدرت نرم برای تأثیرگذاری بر بازارهای پاییندستی استفاده میکنند.
شاخصهای قیمت و تجارت در ۷ نوامبر نشان داد که بازار قیر حساسیت بالایی نسبت به تحولات سیاسی دارد. تغییرات در برنامههای حملونقل، تولید پالایشگاهها یا محدودیتهای موقتی صادرات، فوراً در بازار نقد و آتی منعکس شد. معاملهگران به وضوح آگاه شدهاند که بیثباتی سیاسی میتواند از اصول اقتصادی سنتی پیشی بگیرد. قیمتهای آتی قیر اصلاحشده با SBS در آسیا نوسان شدید روزانه را نشان داد، که هوشیاری معاملهگران نسبت به تأثیر هر رویداد سیاسی، نظامی یا مقرراتی بر زنجیره تأمین قیر را منعکس میکند.
اختلالات عملی در زمین، مانند تأخیر در تحویل کارخانههای آسفالت یا بازنگری فوری در محل ذخیرهسازی، پیامدهای ملموس بیثباتی ژئوپلیتیکی بر قیر را نشان میدهد. دولتها و پیمانکاران مجبورند بین تعهدات قراردادی، زمانبندی پروژهها و اولویتهای امنیت ملی توازن برقرار کنند. در مناطق جزیرهای و مسیرهای حساس، ذخیرهسازی موقت، ذخایر داخلی و فناوریهای جایگزین مانند آسفالت سرد، ابزارهای حیاتی برای کاهش آسیبپذیری قیر شدهاند. هر تصمیم لجستیکی هزینه واقعی دارد: ماشینآلات بلااستفاده، جریمههای قراردادی و خرید کوتاهمدت قیر با قیمتهای بالاتر. شکنندگی زنجیره تأمین قیر به طور مستقیم به اصطکاک اقتصادی داخلی تبدیل شده و اهمیت راهبردی این ماده را افزایش داده است.
عوامل سیاست و مقررات نیز فعالانه نتیجه را شکل میدهند. برنامهریزان ملی ظرفیت پالایشی داخلی قیر را تسریع میکنند، منابع وارداتی را متنوع میکنند و با کشورهای متحد هماهنگی میکنند تا آسیبپذیری کاهش یابد. تعدیل تعرفهها، اولویتبندی محمولهها و اتکا به ذخایر راهبردی نه تنها برای بهینهسازی اقتصادی بلکه برای تضمین اجرای پروژههای زیرساختی ملی به کار گرفته میشوند. مقامهای سیاسی میدانند که هرچند بازار نفت خام ممکن است پایدار به نظر برسد، عرضه قیر پاییندستی به شدت در معرض تنشهای منطقهای و مانورهای سیاسی است.
نگاه آیندهنگر سیاسی مسیر دوگانهای را نشان میدهد: برخی بازارها با تنوعبخشی و مقاومت فنی سازگار میشوند، در حالی که دیگران شاهد احیای کنترل دولتی بر جریانهای قیر بهعنوان منبع راهبردی خواهند بود. نقش قیر از یک ورودی صنعتی ساده به یک ابزار سیاسی و ژئوپلیتیکی ارتقا یافته است؛ کشورهایی که ذخایر راهبردی، رصد نقاط حساس منطقهای و هماهنگی با متحدان خود را ادغام کنند، ثبات را حفظ خواهند کرد، در حالی که دیگران در معرض نوسانات سیاسی و شوکهای عرضه باقی میمانند.
