به گزارش دنیای نفت و قیر، تشدید درگیریهای فرا-مرزی در روزهای اخیر بار دیگر نگرانیها را دربارهی ثبات زنجیرههای تأمین جهانی هیدروکربنها افزایش داده است؛ بهویژه زنجیرههایی که با مشتقات سنگین مانند قیر مرتبطاند. در تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۵، یکی از پالایشگاههای مهم در منطقه ساراتوف روسیه هدف حملهای هوایی قرار گرفت و دچار انفجار و آتشسوزی شد. این پالایشگاه که وظیفه تبدیل نفت خام به سوخت، روانکننده و قیر را بر عهده داشت، بهطور موقت از مدار تولید خارج شد و شبکههای حملونقل منطقهای را نیز مختل کرد.
بر اساس ارزیابیهای اولیه، این مجموعه سالانه چندین میلیون تُن نفت خام پالایش میکرد و بخش قابل توجهی از خروجی آن را قیر تشکیل میداد که به کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی صادر میشد. از این رو، اثرات حمله نهتنها محدود به زیرساخت انرژی نبود، بلکه بهسرعت به اقتصاد ساختوساز نیز سرایت کرد؛ اقتصادی که قیر در آن نقش حیاتی در روکش جادهها، عایقسازی و مواد صنعتی ایفا میکند.
تحلیلگران این رخداد را نمونهای کلاسیک از تلاقی نوسانات ژئوپلیتیکی و آسیبپذیری زنجیرههای تأمین مواد میدانند. مواد باقیمانده سنگین پالایشگاهی که تا چند سال پیش بهعنوان محصولات کمارزش تلقی میشدند، اکنون به کالاهای راهبردی تبدیل شدهاند؛ زیرا زیرساختهای ملی بدون آنها عملاً متوقف میشوند. یک اختلال در بخش پالایش قیر میتواند با افزایش نرخ بیمه، تأخیر در حملونقل دریایی و جابهجایی مسیرهای تجاری در سطح قارهها، بازار جهانی را تحتتأثیر قرار دهد.
هرچند آسیب فیزیکی پالایشگاه در عرض چند ساعت مهار شد، اما تأثیر روانی آن بر سرمایهگذاران و برنامهریزان زنجیره تأمین بسیار ماندگارتر بود. بازارهای آتی نفت واکنش محتاطانهای نشان دادند و مسیرهای حملونقل در حاشیه دریای خزر و سیاه بهطور موقت تغییر یافتند تا از مناطق پرریسک دور بمانند. کارشناسان میگویند حتی کوچکترین وقفههای لجستیکی میتوانند باعث افزایش هزینهها در صنعت آسفالت شوند؛ صنعتی که به زمانبندی دقیق تحویل و کنترل دمایی حساس است.
از دیدگاه سیاستگذاری، این حادثه تناقض جدیدی را در سیاست انرژی جهان نمایان میکند: با وجود حرکت کشورها به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه شهری و نگهداری زیرساختها هنوز وابسته به قیر و سایر مواد نفتی است. بنابراین، امنیت پالایشگاهها دیگر مسئلهای صرفاً نفتی نیست؛ بلکه بخشی از مدیریت شهری، تجارت بینالملل و حتی حکمرانی زیستمحیطی محسوب میشود.
استراتژیستها سه راهکار کلیدی برای کاهش ریسکهای مشابه پیشنهاد میکنند:۱. تنوعبخشی به منابع تولید قیر از طریق شبکههای پالایشی منطقهای برای کاهش وابستگی به مسیرهای پرریسک ژئوپلیتیکی.۲. توسعه فناوریهای جایگزین مانند قیرهای زیستی یا مشتق از پسماند بهعنوان ضربهگیر بحرانهای امنیت انرژی.۳. ایجاد سازوکارهای شفاف همکاری فرا-مرزی برای حفاظت از زیرساختهای حیاتی، بهگونهای که شکاف میان سیاست دفاعی و تابآوری صنعتی پر شود.
در نهایت، این رخداد یادآور یک واقعیت ساختاری است: امنیت انرژی و تداوم زیرساخت به هم گره خوردهاند. وقتی یک پالایشگاه از کار میافتد، لرزش آن در سراسر زنجیره تأمین — از استخراج نفت تا آسفالت جاده — احساس میشود. برای سیاستگذاران، نادیدهگرفتن این پیوند ممکن است هزینهبارتر از خودِ بحران باشد.
