به گزارش دنیای نفت و قیر، دونالد ترامپ، از تغییر قابل توجهی در رویکرد خود نسبت به ایران و چین پرده برداشت. او در پیامی در شبکه اجتماعی Truth Social اعلام کرد که چین اکنون میتواند به خرید نفت از ایران ادامه دهد و ابراز امیدواری کرد که پکن واردات انرژی از آمریکا را نیز افزایش دهد.
این رویکرد، چرخشی اساسی از سیاست «فشار حداکثری» پیشین او محسوب میشود؛ راهبردی که با هدف کاهش صادرات نفت ایران تا حد ممکن دنبال میشد. اکنون به نظر میرسد ترامپ در پی آن است که از اهرم امتیازدهی تجاری برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک استفاده کند—بهویژه با ترغیب چین به جایگزینی بخشی از نیاز انرژی خود با منابع آمریکایی.
این اظهارات پس از اعلام آتشبس اولیه میان ایران و اسرائیل بیان شده و بار دیگر دیپلماسی معاملاتی ترامپ را به نمایش میگذارد؛ جایی که آرامسازی در حوزه نظامی یا سیاسی با امتیازات اقتصادی پاسخ داده میشود. در این چارچوب، ترامپ با کاهش سختگیریها در مورد صادرات نفت ایران، در تلاش است تا در برابر پرهیز چین از مداخله و مشارکت احتمالی در تجارت انرژی، امتیازی هدفمند ارائه دهد.
کارشناسان معتقدند که این اقدام ارتباطی با کنترل قیمت جهانی نفت ندارد، بلکه تلاشی برای بازتعریف اهرم دیپلماتیک آمریکا در قالب منافع اقتصادی است. ترامپ با انتخابی هدفمند در کاهش فشار و ارائه مشوقهای استراتژیک، به دنبال تبدیل نفوذ ژئوپلیتیکی به سود اقتصادی، بهویژه برای تولیدکنندگان داخلی انرژی، است.
چین که در قبال تنشهای خاورمیانه موضعی محتاطانه اتخاذ کرده، از انتقاد آشکار نسبت به آتشبس پرهیز کرده و به تجارت نفت با ایران ادامه داده است. پیام اخیر ترامپ را میتوان نشانهای دانست مبنی بر اینکه تداوم خویشتنداری چین میتواند با دسترسی بیشتر به انرژی آمریکا همراه شود—حرکتی که اهداف اقتصادی و سیاسی را در یک راستا قرار میدهد.
با این حال، این پیشنهاد محاسبهشده خالی از خطر نیست. چین که از مزایای قیمتی منابع نفتی ایران و روسیه آگاه است، ممکن است بهسادگی از تأمینکنندگان فعلی خود چشمپوشی نکند. موفقیت این رویکرد بستگی به این دارد که آیا پکن مزایای کافی برای تغییر مسیر انرژی خود میبیند و آیا تهران به تعهدات ضمنی این توافق پایبند خواهد ماند یا خیر.
در مجموع، این تحولات نشاندهنده تلفیقی جدید از چانهزنی دیپلماتیک و استراتژی اقتصادی است؛ جایی که نفت نهتنها ابزار مذاکره، بلکه پاداش همکاری نیز محسوب میشود. پیامدهای این تغییر رویکرد میتواند در آینده، شکل تعاملات آمریکا در منطقه و فراتر از آن را دگرگون سازد.