به گزارش دنیای نفت و قیر، بازار جهانی قیر در ماههای اخیر وارد مرحلهای از بیثباتی شده که مشابه آن طی بیش از یک دهه گذشته دیده نشده بود. مجموعهای از تغییرات امنیتی در مسیرهای دریایی و تراکم بیسابقه در بنادر کلیدی که وظیفه تخلیه و بارگیری محمولههای داغ و سنگین را بر عهده دارند، الگوی ثابت و قابلپیشبینی تجارت جهانی قیر را برهم زده و زنجیره تأمین آن را به سمت شرایطی سوق داده که در آن برنامهریزی بلندمدت، دیگر به سادگی گذشته امکانپذیر نیست. این صنعت سالها با نوعی ثبات ساختاری کار میکرد؛ بهگونهای که مسیرهای حمل ثابت، ریسکهای ژئوپلیتیکی محدود و ظرفیت قابل اتکای بنادر، به کشورها، پالایشگاهها و پروژههای عمرانی اجازه میدادند محمولههای قیر را با پیشبینی نسبتاً دقیق دریافت یا صادر کنند. اما اکنون مجموعهای از عوامل جدید این ثبات را از میان برده و لزوم تجدیدنظر در روشهای تأمین، مدیریت ناوگان، انتخاب مسیرهای دریایی و مدلهای ذخیرهسازی را به موضوعی حیاتی بدل کرده است.
در ماههای پایانی سال ۲۰۲۵، مجموعهای از مقررات امنیتی جدید در آبراههای حساس جهان، بهویژه در خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای سرخ و شرق مدیترانه ، اجرایی شده است. اگرچه قیر نسبت به نفت خام یا سوختهای پالایشی مادهای با حساسیت سیاسی کمتر بهشمار میرود، اما قرار گرفتن آن در دسته فرآوردههای نفتی موجب شده تحت همان ضوابط امنیتی و دریایی سختگیرانه قرار گیرد. این ضوابط جدید شامل الزام به ثبت مسیرهای عبوری، انجام بررسیهای فنی قبل از ورود به محدودههای پرریسک، توقف اجباری برای بازرسی بیشتر، و ارائه مستندات امنیتی تکمیلی است. هر یک از این فرآیندها زمان سفر را افزایش میدهد و این افزایش زمان برای محمولهای مانند قیر که باید در دمای خاصی نگهداری شود، پیامدهای قابلتوجهی دارد. دمای مناسب برای حفظ کیفیت قیر، عامل اصلی در نگهداری و حمل آن است و هرگونه تأخیر باعث افزایش مصرف سوخت برای گرم نگه داشتن مخازن، افزایش هزینه عملیاتی و احتمال بروز تغییرات نامطلوب در خواص محصول میشود.
افزایش هشدارهای دریایی و توصیههای رسمی مبنی بر پرهیز از عبور مستقیم نفتکشها از مسیرهای نزدیک به خطوط تنش نظامی، باعث شده کشتیهای حامل قیر نیز مسیرهای طولانیتر و دورتر انتخاب کنند. اگرچه این تغییر مسیر ریسک امنیتی را کاهش میدهد، اما با افزودن صدها مایل دریایی به سفر، مدت زمان حمل را افزایش داده و چرخش ناوگان را کند کرده است. این موضوع بهویژه برای پروژههای عمرانی کشورهایی که برنامهریزی آنها بر اساس تحویل منظم و دقیق محمولههای قیر صورت میگیرد بسیار چالشبرانگیز است، زیرا تأخیر در رسیدن محموله میتواند زمانبندی اجرای لایههای آسفالتی را بهطور کامل مختل کرده و هزینههای پروژه را افزایش دهد. علاوه بر این، زمان انتظار طولانیتر برای عبور از مناطق امنیتی، احتمال بروز اختلال در زنجیره تأمین را افزایش میدهد و موجب میشود پیمانکاران، پالایشگاهها و حتی دولتها به سمت ایجاد ذخایر بیشتر یا سرمایهگذاری در ظرفیتهای جدید ذخیرهسازی حرکت کنند.
این تحولات امنیتی زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکنند که با پدیده همزمان دیگری ترکیب شوند: یعنی ازدحام فزاینده در بنادر تخصصی. بنادری در مدیترانه، جنوب آسیا و بخشهایی از شرق آسیا که نقش مهمی در تخلیه قیر دارند، در ماههای اخیر با موجی از ورود کشتیهایی مواجه شدهاند که به دلیل تغییر مسیرهای دریایی، با تأخیر وارد این بنادر شدهاند. از آنجا که این بنادر برای حجم متوسط و قابل کنترل طراحی شده بودند، افزایش ناگهانی تعداد کشتیهای حامل قیر باعث شده توانایی آنها در مدیریت تخلیه همزمان چندین محموله کاهش یابد. ظرفیت محدود مخازن گرم شونده در این بنادر نیز مشکل را دوچندان کرده، زیرا قیر تنها زمانی قابلیت تخلیه دارد که مخزن مقصد پیش از ورود کشتی، به دمای لازم رسانده شده باشد. کمبود ظرفیت حرارتی و زمانبر بودن گرمسازی مخازن موجب شده برخی کشتیها روزها در صف انتظار باقی بمانند، در حالیکه موتورهای حرارتی آنها باید به طور مداوم کار کند تا دمای محموله حفظ شود. این وضعیت نهتنها هزینه سفر را بالا میبرد بلکه زمانی که کشتی باید به محموله بعدی برسد را نیز به تأخیر میاندازد.
تأثیر این ازدحام در مناطق مختلف جهان متفاوت است. در اروپا که شبکه تأمین قیر ترکیبی از منابع داخلی و وارداتی دارد، تأخیرها موجب شده برنامه پالایشگاهها مختل شود و برخی پروژههای عمرانی مجبور به توقف یا کاهش سرعت شوند. در آسیا، کشورهایی مانند هند، چین و اندونزی که در سال ۲۰۲۶ برنامههای گسترده توسعه جادهای دارند، در معرض فشار بیشتری قرار گرفتهاند، زیرا تغییرات در زمانبندی ورود محمولهها میتواند کل برنامهریزی سالانه آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
در خاورمیانه، صادرکنندگان قیر با این واقعیت روبهرو شدهاند که مسیرهای کوتاه و کمریسک گذشته اکنون قابل اتکا نیست و باید از مسیرهای طولانیتر و پرهزینهتر به سمت شرق آفریقا یا مدیترانه استفاده کنند. این تغییرات در نهایت هزینههای حملونقل را افزایش میدهد و بر قیمت تمامشده پروژههای عمرانی نیز اثر خواهد گذاشت.
تأخیر در تخلیه محمولهها در بنادر موجب شده ظرفیت ذخیره پالایشگاهها سریعتر از گذشته پر شود. زمانی که مخازن پالایشگاه تکمیل شده و امکان ارسال خروجی وجود نداشته باشد، تولید باید کاهش یابد یا محمولهها به بازارهای جایگزین با فاصله جغرافیایی بیشتر ارسال شوند. این اقدامها که معمولاً برنامهریزی نشده هستند، زنجیره تأمین قیر را پیچیدهتر کرده و موجب میشوند مدلهای قراردادی، تخصیص مشتریان و حجم تولید پالایشگاهها بهطور مداوم مورد بازبینی قرار گیرد. در برخی نقاط، پالایشگاهها ترجیح دادهاند فروش به مشتریان نزدیک به بنادر خلوتتر را در اولویت قرار دهند تا از هزینههای ناشی از تأخیر جلوگیری کنند. این تغییرات تدریجی میتواند ساختار سنتی تجارت قیر را دگرگون کند.
از سوی دیگر، پیامدهای این اختلالها تنها به بخش حملونقل و تولید محدود نمیشود. مصرف فصلی قیر که معمولاً بر اساس جدول زمانبندی پروژههای عمرانی تنظیم میشود، اکنون با عدم قطعیت بیشتری روبهروست. در بسیاری از کشورها، پیمانکاران تلاش میکنند با ایجاد ذخایر بیشتر و استفاده از قراردادهای تأمین بلندمدت، اثر بیثباتی حملونقل را کاهش دهند. این موضوع موجب افزایش تقاضا برای ایجاد مخازن استراتژیک و مراکز ذخیرهسازی نزدیک به نقاط مصرف شده است. کشورهایی که از گذشته زیرساخت ذخیرهسازی قویتری داشتهاند، مقاومت بیشتری در برابر اختلالها نشان دادهاند، اما کشورهایی که به واردات منظم و زمانبندی دقیق وابسته بودهاند، آسیبپذیری بیشتری تجربه میکنند.
با آغاز سال ۲۰۲۶، پرسشهای کلیدی درباره آینده تجارت جهانی قیر بیشتر به سمت پایداری مسیرهای حمل، ظرفیت بنادر برای ارتقا، و امکان ایجاد فناوریهای جدید حملونقل سوق پیدا کرده است. کارشناسان امنیت دریایی پیشبینی نمیکنند که مناطق پرتنش بهسرعت به حالت عادی بازگردند، بنابراین مسیرهای جایگزین، حداقل در میانمدت، بخش ثابتتری از زنجیره حملونقل خواهند بود. بنادر نیز برای پاسخگویی به حجم فزاینده محمولهها در حال بررسی پروژههای توسعه ظرفیت، نصب سیستمهای حرارتی جدید و ایجاد سکوی اختصاصی برای تخلیه قیر هستند. هرچند اجرای این پروژهها به زمان، بودجه و هماهنگیهای قانونی نیاز دارد، اما در صورت تحقق، میتواند بخشی از فشارهای فعلی را کاهش دهد.
همزمان، با سختتر شدن مقررات زیستمحیطی در جهان، برخی از بنادر و پالایشگاهها مجبورند فرآیندهای جدیدی برای انطباق با استانداردهای کاهش انتشار اجرا کنند. این الزامات جدید در کنار فشارهای امنیتی و ازدحام بنادر، ترکیبی از چالشها را ایجاد کرده که مدیریت آنها به هماهنگی بیسابقه بین ذینفعان وابسته است. کشورهایی که بتوانند زنجیره تأمین قیر خود را از طریق تنوعبخشی مسیرها، ارتقای زیرساخت و ایجاد ظرفیتهای ذخیرهسازی مطمئن تقویت کنند، در سالهای آینده از مزیت رقابتی برخوردار خواهند بود.
صنعت قیر، که ستون اصلی بسیاری از پروژههای عمرانی جهان است، اکنون با واقعیتی روبهرو شده که در آن ثبات حملونقل دیگر تضمینشده نیست و هر بخش از زنجیره، از تولید تا تخلیه، نیازمند بازنگری است. سال ۲۰۲۶ احتمالاً تعیین خواهد کرد که آیا این اختلالها با نوآوری و سرمایهگذاری قابل مدیریت هستند یا اینکه تجارت جهانی قیر وارد دورهای طولانی از بیثباتی ساختاری خواهد شد. این شرایط جدید، رویکرد سیاستگذاران و فعالان صنعت را نسبت به اهمیت حملونقل دریایی، ظرفیت بنادر و مدیریت ریسک دگرگون کرده و اهمیت برنامهریزی دقیقتر و انعطافپذیرتر را برجسته کرده است.
