نشریه تخصصی صنعت قیر و عوامل وابسته

مجله WPB شماره ژانویه

شماره ژانویه مجله دنیای نفت و قیر

همکاران

تحولات سیاسی قیر در دو قاره: نظم مقرراتی اروپا در برابر چالش‌های حکمرانی آفریقا

به گزارش دنیای نفت و قیر، تحولات مرتبط با قیر در سال‌های اخیر معمولاً در قالب گزارش‌های فنی و نقل‌قول‌های مهندسی مطرح می‌شد، اما تغییرات جدید در اروپا و رخدادهای سیاسی و مالی در بخش‌هایی از آفریقا نشان می‌دهد که وضعیت دیگر به سادگی گذشته نیست و این ماده‌ای که زیرساخت حمل‌ونقل به آن وابسته است، اکنون در مرکز برخی تصمیم‌گیری‌های سیاسی قرار گرفته است. در اروپا، به‌ویژه در آلمان، بازنگری در استانداردهای ملی قیر در ماه‌های اخیر ساختاری تازه به بحث کیفیت، محیط‌زیست و الزامات پروژه‌های عمرانی داده است. این تصمیم، که در ظاهر ماهیتی فنی دارد، عملاً پیامدهایی فرا-مرزی ایجاد می‌کند زیرا هر کشوری که قصد صادرات قیر به بازار اروپا را دارد ناچار خواهد بود خود را با الزامات جدید منطبق کند. در همین حال، در برخی کشورهای آفریقایی مانند زیمبابوه و آفریقای جنوبی اتفاق‌هایی رخ داده که ماهیت آن‌ها نشان می‌دهد قیر نه‌تنها تابع بازار، بلکه تابع وضعیت مدیریت عمومی، نقدینگی دولت‌ها و ثبات سیاسی نیز هست. همین هم‌زمانی میان سخت‌گیری اروپا و مشکلات ساختاری آفریقا باعث شده معادلات جهانی قیر شکل تازه‌ای به خود بگیرد و اثر این تغییرات به‌طور مستقیم به خاورمیانه، آسیا و حتی بازارهای دورتر منتقل شود.

در آلمان، بازنگری در استانداردهای قیر که پس از ماه‌ها بررسی و ارزیابی فنی انجام شد، بخشی از یک روند بزرگ‌تر است که هدف آن هماهنگ‌سازی پروژه‌های زیرساختی با سیاست‌های زیست‌محیطی و اقلیمی اروپا می‌باشد. این مقررات، که روی کیفیت قیر، دوام آسفالت، کنترل انتشار و ارزیابی چرخه عمر تمرکز دارد، به‌گونه‌ای طراحی شده که هزینه‌های عدم‌تطابق را برای شرکت‌ها بالا ببرد و الزام به ارتقای تجهیزات تولید و ذخیره‌سازی را تقویت کند. همین سخت‌گیری، حتی بدون تصویب کامل در سطح اتحادیه اروپا، حالا به‌صورت غیررسمی در حال تبدیل شدن به یک معیار مرجع است. بسیاری از کشورهای تأمین‌کننده قیر برای اروپا، از جمله کشورهایی در منطقه خاورمیانه، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر خود را با این الزامات هماهنگ نکنند، ممکن است دسترسی‌شان به بازار پرتقاضای اروپا محدود شود. بنابراین، تغییرات اعمال‌شده در آلمان فقط یک تصمیم داخلی نیست، بلکه عاملی است که می‌تواند ساختار صادرات قیر در سطح جهانی را بازتعریف کند.

در همین زمان، نگاه به آفریقا نشان می‌دهد که مشکلات شکل کاملاً متفاوتی دارند. در زیمبابوه، یکی از شرکت‌های بزرگ فعال در اجرای پروژه‌های قیری پس از تأخیر طولانی دولت در پرداخت مطالبات، مجبور به کاهش گسترده فعالیت‌های خود شد. اعلان این تصمیم در رسانه‌های محلی بحث گسترده‌ای در مورد وضعیت مالی دولت و مدیریت منابع عمومی ایجاد کرد. کارشناسان تأکید کردند که مسئله فقط عدم پرداخت به یک پیمانکار نیست؛ بلکه نتیجه یک کمبود مزمن در بودجه پروژه‌های جاده‌ای و عدم ثبات در قراردادهای دولتی است. توقف یا کندی این پروژه‌ها به معنای تهدید برای شبکه حمل‌ونقل کشور است. جاده‌هایی که باید به‌طور دوره‌ای قیرپوشی شوند، اگر این عملیات انجام نشود، در مدت کوتاهی دچار تخریب می‌شوند و بازسازی آن‌ها هزینه بسیار بیشتری خواهد داشت. این وضعیت نه‌تنها اقتصاد داخلی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه مسیر ارتباطی با کشورهای همسایه را نیز مختل می‌کند.

در آفریقای جنوبی ماجرا شکل دیگری پیدا کرده است. توقف تولید قیر در پالایشگاه Natref باعث شد حجم قابل توجهی از نیاز داخلی به واردات وابسته شود. در شرایطی که بیمه‌های کشتیرانی و محدودیت‌های ژئوپلیتیکی حمل فرآورده‌های نفتی دائماً در حال تغییر است، این وابستگی به واردات قیر پیامدهای زنجیره‌ای ایجاد کرده و در مواردی منجر به تأخیر در تأمین مناطق مختلف شده است. این موضوع در مناقصه‌های دولتی نیز منعکس شده و برخی پروژه‌ها با تأخیرهای ناخواسته مواجه شده‌اند. فشار بر شرکت‌های داخلی برای یافتن منابع جایگزین و مدیریت هزینه‌های حمل، فضا را پیچیده‌تر کرده و نشان داده که زنجیره تأمین قیر در این کشور تا چه حد در برابر اختلال آسیب‌پذیر است.

قرار دادن اروپا و آفریقا در کنار هم تصویر یکسانی ارائه نمی‌دهد، اما همین عدم شباهت خود نکته اصلی است. در اروپا، سیاست در جهت افزایش کیفیت و کاهش اثرات محیطی حرکت می‌کند؛ در آفریقا، سیاست درگیر ایجاد ثبات مالی و تضمین اجرای پروژه‌هاست. اما این تفاوت باعث نشده که دو منطقه از یکدیگر جدا باشند. بازار قیر بین این دو قاره، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر مرتبط است. صادرکنندگان در خاورمیانه و بخشی از آسیا محموله‌های خود را به هر دو قاره ارسال می‌کنند. اگر اروپا استانداردهای سخت‌گیرانه‌تری تحمیل کند، شرکت‌های تولیدکننده مجبور به تغییر فرمولاسیون، ارتقای سیستم‌های کنترل کیفیت و افزایش هزینه‌های تولید خواهند شد.

این در حالی است که اگر آفریقا به دلیل بی‌ثباتی در پرداخت‌ها یا مشکلات مالی نتواند خریدهای خود را به‌موقع انجام دهد، همان تولیدکنندگان با موجودی اضافی و اختلال در برنامه‌ریزی حمل‌ونقل مواجه می‌شوند. بنابراین قیر، برخلاف تصور عمومی، یک ماده کاملاً سیاسی شده است که تصمیمات هر کشور پیرامون آن می‌تواند بر چندین منطقه دیگر اثر بگذارد.

در خاورمیانه، کشورهایی که سهم مهمی در صادرات قیر دارند اکنون با وضعیت پیچیده‌ای روبه‌رو هستند. از یک طرف، افزایش نیاز اروپا به قیرهای مطابق با استانداردهای جدید به معنای فرصت اقتصادی است، اما از طرف دیگر اجرای این استانداردها هزینه‌بر بوده و نیازمند سرمایه‌گذاری در تجهیزات، سیستم‌های پایش کیفیت و به‌روزرسانی فرآیند تولید است. همزمان، بی‌ثباتی بازار آفریقا باعث شده خریداران این منطقه قابل پیش‌بینی نباشند و صادرکنندگان نتوانند برنامه‌ریزی بلندمدت برای حمل و تولید داشته باشند. این وضعیت باعث شده چندین شرکت بزرگ در منطقه سیاست‌های متفاوتی برای هر قاره تدوین کنند؛ سیاست‌هایی که شامل تعدیل حجم صادرات، ایجاد انبارهای ذخیره، تجدیدنظر در شروط اعتباری و تنوع‌بخشی به بازارهای مقصد است.

در آسیا، کشورهایی مانند هند، چین، ژاپن و کره جنوبی با وجود آن‌که در مرکز این تغییرات قرار ندارند، تأثیرات غیرمستقیم آن را تجربه خواهند کرد. اگر اروپا استانداردهای جدید را به‌صورت کامل اجرایی کند، احتمال دارد پروژه‌های آسیایی نیز در آینده به‌طور طبیعی به سمت استفاده از قیر با کیفیت بالاتر حرکت کنند زیرا شرکت‌های بین‌المللی، به‌ویژه آن‌هایی که در مناقصات چندقاره‌ای فعالیت دارند، ترجیح می‌دهند از محصولاتی استفاده کنند که قابلیت تأیید در بازارهای مختلف را داشته باشد. همچنین، هر اختلال در آفریقا می‌تواند مسیر حمل محموله‌های قیر را تغییر دهد و در برخی موارد محموله‌هایی که در حالت عادی به آسیا ارسال می‌شد، به‌طور موقت روانه بازارهای جایگزین شود. این تغییر مسیرها باعث بی‌ثباتی در زمان‌بندی تحویل و نوسان در هزینه‌های لجستیک می‌شود.

اهمیت قیر در همه این رویدادها این است که تقریباً تمام پروژه‌های زیربنایی مدرن به آن وابسته‌اند. بدون قیر، امکان اجرای استاندارد بسیاری از طرح‌های حمل‌ونقل وجود ندارد و هیچ جایگزین گسترده‌ای که بتواند به طور کامل نیاز جهانی را پوشش دهد در کوتاه‌مدت در دسترس نیست. بنابراین، هرگونه تحول سیاسی، مالی یا مقرراتی پیرامون قیر مستقیماً به اجرای طرح‌های توسعه‌ای مرتبط است. اگر اروپایی‌ها همچنان بر تشدید استانداردها اصرار داشته باشند و اگر کشورهای آفریقایی نتوانند ثبات مالی قراردادهای عمرانی را تضمین کنند، بازار جهانی قیر به یک ساختار چندلایه و ناهمگون تبدیل خواهد شد؛ ساختاری که در آن هر منطقه قوانین، نیازها و محدودیت‌های خود را دارد و تعامل میان این مناطق دشوارتر از گذشته می‌شود.

نتیجه همه این روندها نشان می‌دهد که قیر دیگر صرفاً یک ماده خام برای پوشاندن جاده‌ها نیست. این ماده به موضوعی تبدیل شده که سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی اقتصادی، ساختار قراردادهای بین‌المللی و حتی روابط ژئوپلیتیکی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اروپا آینده‌ای با استانداردهای بالا و الزام به شفافیت کامل را دنبال می‌کند. آفریقا در تلاش است پروژه‌های خود را حفظ کرده و از فرسایش زیرساخت جلوگیری کند. خاورمیانه و آسیا نیز در تلاش‌اند خود را با دو جریان متناقض وفق دهند. همین تقابل و تعامل میان مناطق مختلف باعث شده قیر به یکی از حساس‌ترین موضوعات زیرساخت جهانی تبدیل شود؛ موضوعی که هر تغییر کوچک در آن می‌تواند زنجیره‌ای از واکنش‌های سیاسی و اقتصادی را در سراسر جهان ایجاد کند.