نشریه تخصصی صنعت قیر و عوامل وابسته

مجله WPB شماره ژانویه

شماره ژانویه مجله دنیای نفت و قیر

همکاران

تأثیرات ژئوپلیتیکی و انرژی حمله اوکراین به مرکز نفتی روسیه

به گزارش دنیای نفت و قیر، حمله اواسط نوامبر به یک تأسیسات نفتی روسیه در نزدیکی بندر نووروسیسک یک مرحله تازه از تنش میان روسیه و اوکراین را آشکار کرد. اگرچه این جنگ در سال‌های اخیر شاهد رویدادهای فراوانی بوده، اما این حادثه فراتر از یک رخداد نظامی ساده بود. این حمله در زمانی رخ داد که چشم‌انداز جهانی انرژی از پیش تحت فشار شدیدِ بحران‌های ژئوپلیتیکی، اختلال‌های زنجیره تأمین و ناپایداری بازار قرار داشت. با وجود آنکه آسیب واردشده به این تأسیسات محدود بود، پیامدهای نمادین و ساختاری آن گسترده و جهانی بود.

حمله با پهپادهای دقیق انجام شد و بار دیگر وابستگی رو‌به‌افزایش اوکراین به فناوری‌های دوربردِ بدون‌سرنشین را نشان داد؛ ابزارهایی که می‌توانند موازنه یک میدان نبرد نامتقارن را تا حدی تغییر دهند. این تأسیسات که بخشی از گره‌های انتقال و ذخیره‌سازی نفت روسیه در یکی از مهم‌ترین مسیرهای صادراتی دریای سیاه است، از کار نیفتاد، اما آسیب‌پذیری پدافند انرژی روسیه را علنی کرد. پیام اصلی این بود: اوکراین هم توان و هم اراده دارد که زیرساخت‌های اقتصادیِ حساس روسیه را هدف قرار دهد.

برای روسیه، نفت ستون اصلی درآمدهای دولت و بودجه جنگی است. حتی تهدید به اختلال در مسیرهای صادراتی، مسکو را مجبور می‌کند بخش قابل‌توجهی از ظرفیت نظامی خود را صرف حفاظت از پالایشگاه‌ها، خطوط لوله و پایانه‌های عظیم انرژی کند. این دوگانگیِ فشار—هم حفظ عملیات هجومی و هم دفاع از زیرساخت‌های اقتصادی—یک چالش پیچیده برای برنامه‌ریزان روس ایجاد کرده است. حمله نوامبر این واقعیت را پررنگ‌تر کرد که میدان نبرد تنها خط تماس زمینی نیست؛ بلکه شبکه گسترده انرژی نیز بخشی از جنگ است.

از سوی دیگر، گرایش اوکراین به هدف گرفتن زیرساخت‌های اقتصادی، استراتژی‌ای است که از محدودیت‌ها زاده شده. عملیات‌های زمینی پرهزینه‌اند و حمایت بین‌المللی نیز گاهی با ملاحظات سیاسی محدود می‌شود. پهپادهای دقیق، ابزار کم‌هزینه اما پربازده‌ای برای وارد کردن فشار اقتصادی و روانی‌اند. از این منظر، حمله نووروسیسک بیشتر یک پیام راهبردی بود تا تلاش برای تخریب فیزیکیِ حداکثری.

در سطح جهانی، اهمیت حادثه در آن است که نشان داد چگونه یک اقدام موضعی می‌تواند نگرانی‌های سیستماتیک ایجاد کند. بازار انرژی به‌شدت حساس است و «ادراک خطر» گاهی مهم‌تر از «واقعیت فیزیکی» است. اگرچه تأسیسات سریعاً به کار بازگشت، اما احتمال تکرار این حملات، ذهنیت بازار را ملتهب کرد.

به‌ویژه آنکه دریای سیاه هم‌اکنون یکی از ناامن‌ترین گذرگاه‌هاست و هر حمله دریایی هزینه بیمه کشتی‌ها را افزایش می‌دهد. همین افزایش هزینه، قیمت حمل کالا را بالا برده و بر واردکنندگان—خصوصاً کشورهای درحال‌توسعه—فشار وارد می‌کند.

این حادثه با زمینه کلیِ بی‌ثباتی انرژی در سال ۲۰۲۵ هم‌پوشانی داشت. تولیدکنندگان بزرگ در حال تعدیل عرضه بودند، تقاضای بازارهای آسیایی در نوسان بود و گذار انرژیِ جهانی هنوز نتوانسته بود بازارها را متنوع و پایدار کند. در چنین شرایطی، کوچک‌ترین ضربه به یکی از گره‌های صادراتی نفت می‌تواند به موجی از تحلیل‌های هشدارآمیز تبدیل شود.

هم‌زمان، این حمله بار دیگر مسئله آسیب‌پذیری زیرساخت‌های انرژی در برابر جنگ‌افزارهای نوین را مطرح کرد. اکثر پالایشگاه‌ها و تأسیسات ذخیره‌سازی جهان در دوره‌ای ساخته شده‌اند که تهدید اصلی، بمباران‌های سنگین یا حملات زمینی بود. اما نسل جدید پهپادهای کم‌هزینه و دوربرد، تمام این معادله را تغییر داده است. اکنون تقریباً هر کشور ساحلی یا تولیدکننده نفت در معرض حملاتی مشابه است.

پیامد سیاسی حادثه نیز چندلایه بود. اروپایی‌ها که وابستگی انرژی خود به روسیه را کاهش داده‌اند، اکنون مجبور شده‌اند درباره مسیرهای پایداری بلندمدت انرژی خود دوباره گفت‌وگو کنند. واردکنندگان بزرگ آسیایی نیز به دقت اوضاع را زیر نظر گرفتند، چون هر گونه اختلال در صادرات دریای سیاه می‌تواند ساختار زنجیره تأمین آنان را تغییر دهد.

در غرب، حادثه اختلاف نظرات دیرینه را تکرار کرد. برخی معتقدند هدفگیری تأسیسات اقتصادیِ روسیه می‌تواند فشار استراتژیک مؤثری ایجاد کند؛ برخی دیگر هشدار داده‌اند که چنین عملیات‌هایی ممکن است باعث گسترش ناخواسته جنگ شود یا امنیت حمل‌ونقل دریایی را تهدید کند.

در داخل روسیه، حادثه به‌عنوان نمونه‌ای از «تهاجم خارجی» تبلیغ شد، اما در سطوح مدیریتی نگرانی واقعی از تبعات اقتصادی چنین حملاتی وجود دارد. روسیه برای حفظ جایگاه خود به‌عنوان صادرکننده قابل‌اعتماد، نیازمند تصویر «ثبات» است—و تکرار حملات این تصویر را از بین می‌برد.

یکی از نتایج کمتر بیان‌شده، سرعت گرفتن سرمایه‌گذاری در پدافند ضدپهپادی است. اکنون نه‌تنها روسیه و اوکراین، بلکه بسیاری از دولت‌ها و شرکت‌های نفتی مجبورند سامانه‌های الکترونیک جنگی، حسگرهای هوشمند و دفاع خودکار را در تأسیسات انرژی نصب کنند؛ امری که می‌تواند آینده امنیت زیرساخت انرژی را دگرگون کند.

در سطح روانی نیز حادثه اثرگذار بود. برای روسیه، پیام روشن بود: مرزهای جغرافیایی در برابر فناوری‌های نوین، محافظ مطمئنی نیستند. برای اوکراین، حمله نشان داد که توانایی شکل دادن به معادلات پشت‌صحنه جنگ را دارد. و برای بازارهای جهانی، هشدار جدیدی بود که ثبات انرژی جهانی یک ساختار شکننده است.

پیام اصلی این رویداد آن است که امنیت انرژی دیگر موضوعی صرفاً اقتصادی نیست، بلکه بخشی از معماری امنیتی جهان شده است. حادثه نوامبر نشان داد که یک ضربه کوچک در یک بندر می‌تواند در قاره‌های دور، سیاست‌ها و انتظارات اقتصادی را تغییر دهد. جهان در دوره‌ای به‌شدت وابسته و به‌هم‌پیوسته به سر می‌برد؛ و این حمله یادآوری کرد که هر اختلال کوچک می‌تواند موج‌های بزرگی ایجاد کند.