نشریه تخصصی صنعت قیر و عوامل وابسته

مجله WPB شماره ژانویه

شماره ژانویه مجله دنیای نفت و قیر

همکاران

اقتصاد در حال تغییر آسفالت در یک بازار اشباع‌شده

به گزارش  دنیای نفت و قیر، هفته‌های میانی نوامبر ۲۰۲۵ یک بازآرایی ظریف اما قابل‌توجه در چشم‌انداز اقتصادی آسفالت و قیر در خاورمیانه و بخش‌هایی از آسیا رقم زد. اگرچه این تحولات از زمینه‌های مختلفی ظاهر شدند—یکی برنامهٔ تخصیص داخلی در ایران و دیگری نوسانات قیمت در مراکز تجاری شرق آسیا—اما کنار هم یک روایت به هم پیوسته را شکل می‌دهند که نشان می‌دهد چگونه دولت‌ها، پالایشگاه‌ها و بخش زیرساخت به بازاری با فشار فزایندهٔ عرضه واکنش نشان می‌دهند. این گزارش این سیگنال‌ها را در قالب یک تحلیل یکپارچه بررسی می‌کند تا تحولات ساختاری عمیق در اقتصاد قیر منطقه را روشن سازد.

تصمیم ایران برای ارائهٔ تقریبا نود هزار تن قیر رایگان سالانه به شهرداری‌ها و اداره‌های راه و شهرسازی به‌صورت رسمی به عنوان یک ابتکار بازسازی شهری مطرح شد. مقامات بر نیاز به تسریع در بازسازی مناطق فرسوده، به‌ویژه محله‌های متراکم که کیفیت خیابان‌ها به دلیل سال‌ها کمبود بودجه کاهش یافته، تأکید کردند. اگرچه توجیه عمومی حول اولویت‌های اجتماعی می‌چرخد، پیامدهای استراتژیک این اقدام فراتر از زیباسازی شهری است. در عمل، برنامهٔ تخصیص ایران در نقطهٔ تلاقی نیازهای داخلی زیرساخت، استراتژی‌های استفاده از پالایشگاه و موقعیت رقابتی در بازار صادرات گسترده‌تر قیر قرار دارد.

مصرف داخلی قیر در ایران به‌طور تاریخی با بودجه‌های مالی و چرخه‌های اقلیمی منطقه‌ای نوسان داشته است. با تضمین مواد رایگان برای مقامات محلی، دولت بخش قابل توجهی از تقاضای سالانه را تثبیت می‌کند که در غیر این صورت ممکن بود در معرض عدم اطمینان مالی در سطح شهرداری‌ها قرار گیرد. این تثبیت یک عملکرد صنعتی ثانویه نیز دارد: پالایشگاه‌ها را از نوسانات ناگهانی در برداشت داخلی محافظت می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد چرخه‌های تولید خود را برای نیازهای داخلی و فرصت‌های صادراتی بهینه کنند. تولید قیر به پیکربندی پالایشگاه‌ها، دسترسی به نفت سنگین و ظرفیت‌های ذخیره‌سازی فصلی حساس است. زمانی که تقاضای داخلی ناگهان کاهش یابد، پالایشگاه‌ها با دو گزینه مواجه می‌شوند: کاهش تولید که ناکارآمد و پرهزینه است یا هدایت مازاد به کانال‌های صادراتی که می‌تواند بازار منطقه‌ای را اشباع کرده و قیمت‌ها را کاهش دهد. برنامهٔ توزیع تحت هدایت دولت این نوسانات را کاهش می‌دهد.

در همین زمان، بازار منطقه‌ای و جهانی قیر با عدم تعادل غیرمعمولی مواجه است. چندین مرکز آسیایی، از جمله سنگاپور و کره‌جنوبی، کاهش قیمت را گزارش داده‌اند که ناشی از ترکیبی از ضعف تقاضا در ساخت و ساز و عرضه زیاد تولیدکنندگان است که می‌خواهند موجودی‌های جمع شده در طول دوره‌های تعمیرات پالایشگاهی را تخلیه کنند. کاهش فعالیت‌های عمرانی، کاهش هزینه‌های دولتی در پروژه‌های بزرگراه و الگوهای آب و هوایی سردتر از حد انتظار مصرف در بازارهای کلیدی را کاهش داده است. در این شرایط، حتی مازاد جزئی نیز منجر به کاهش شدید قیمت می‌شود زیرا قیر برخلاف نفت قابل تعویض فوری نیست و نیازمند مسیرهای لجستیکی اختصاصی برای ذخیره و حمل است.

این شرایط قیمت جهانی ناگزیر با استراتژی تخصیص داخلی ایران تعامل دارد. در بازاری اشباع، فروش محموله‌های اضافی با حاشیه سود رقابتی دشوار می‌شود. برنامهٔ دولتی که بخشی از تولید ملی را در داخل کشور جذب می‌کند، به‌طور غیرمستقیم از ورود مازاد به بازار ضعیف جلوگیری می‌کند. به بیان دیگر، ارائهٔ مواد رایگان به مناطق داخلی تنها یک اقدام رفاهی نیست بلکه به عنوان یک مکانیزم تثبیت قیمت غیرمستقیم برای صادرکنندگان عمل می‌کند. هرچه مازاد کمتر به بیرون منتقل شود، فشار نزولی بر مناقصات صادراتی کاهش یافته و حاشیه سود پالایشگاه‌ها حفظ می‌شود.

موقعیت دبی به عنوان یک مرکز لجستیکی و صادرات مجدد، لایه دیگری به این اکوسیستم در حال تحول اضافه می‌کند. عوامل حمل و نقل و مدیران تأمین در امارات افزایش تقاضا از سوی تولیدکنندگان خارج از خلیج، از جمله تأمین‌کنندگان آسیای مرکزی که به دنبال دسترسی به مسیرهای دریایی هستند، را مشاهده کرده‌اند. این تنوع تأمین، تنش رقابتی را در برخی گریدهای فرعی، به ویژه آن‌هایی که مربوط به کاربردهای بزرگراهی حساس به ویسکوزیته هستند، افزایش داده است. حضور تأمین‌کنندگان بیشتر از نظر تئوری به پیمانکاران قدرت مذاکره بیشتری می‌دهد. با این حال، در بازاری که قیمت‌های مرجع آسیایی در حال کاهش است، مزیت نسبی کمتر به هزینه مطلق و بیشتر به قابلیت اطمینان، ثبات درجه و زمان تحویل بستگی دارد. بازسازی داخلی ایران—با کاهش فشار صادراتی—در واقع موقعیت صادراتی کشور را بهبود می‌بخشد و امکان انتخاب دقیق‌تر فروشندگان را فراهم می‌کند.

تعامل بین حمایت داخلی و دینامیک عرضه جهانی سوالات عمیق‌تری درباره آینده مواد زیرساخت دولتی مطرح می‌کند. اگرچه برنامهٔ قیر ایران به عنوان یک اقدام داخلی مطرح شده، استراتژی‌های مشابه در سطح بین‌المللی در زمان عدم تعادل بازار نیز ظهور کرده‌اند. هنگامی که قیمت‌ها کاهش می‌یابند، دولت‌ها معمولاً سعی می‌کنند مازاد را وارد پروژه‌های عمومی کنند، تا هم بهره‌وری پالایشگاه‌ها حفظ شود و هم اشتغال در ساخت و ساز تحریک شود. اما برنامهٔ ایران یک ویژگی متمایز دارد: نه تنها یک بافر موقت بلکه یک سیاست ساختاری یکپارچه است که در چارچوب یک برنامهٔ بازسازی شهری مستمر قرار دارد. این تمایز نشان می‌دهد که برنامه ممکن است حتی پس از تعدیل بازارهای جهانی نیز ادامه یابد.

اقتصاد آسفالت همچنین توسط انتظارات فناوری شکل می‌گیرد. اگرچه چرخه‌های نوآوری جهانی ممکن است از برنامهٔ توزیع فوری ایران دور باشند، اما توسعهٔ قیرهای اصلاح‌شده، تکنولوژی‌های مخلوط گرم و فرموله‌های درجه‌بندی عملکرد در نهایت استانداردهای رقابتی آینده را تعیین می‌کنند. اگر بازارهای آسیایی به پیشرفت مواد ترکیبی بازیافتی یا صنعتی ادامه دهند، تولیدکنندگان منطقه‌ای که به صادرات می‌اندیشند با انتظارات بالاتری برای تفکیک کیفیت مواجه خواهند شد. در چنین شرایطی، تصمیم ایران برای تضمین برداشت داخلی اجازه می‌دهد پالایشگاه‌ها انعطاف بیشتری برای ارتقای فناوری بدون فشار فوری برای حداکثر حجم صادرات داشته باشند. با مصرف داخلی پایدار، سرمایه‌گذاری در واحدهای اصلاح پلیمر یا بهبود سیستم‌های کنترل کیفیت عملی‌تر می‌شود.

اثر موجی این برنامه همچنین بر نتایج شهری قابل توجه است. دریافت قیر رایگان ساختار بودجه‌های محلی را تغییر داده و امکان اختصاص منابع محدود به نیروی انسانی، تجهیزات و پروژه‌های بازسازی گسترده‌تر را فراهم می‌کند. محله‌هایی که از تخریب طولانی مدت سطح خیابان رنج می‌بردند، از تأمین پایدارتر مواد آسفالتی سود می‌برند. با گذشت زمان، این امر می‌تواند هزینه‌های تعمیر و نگهداری بلندمدت را کاهش دهد؛ ترمیم مکرر سطح خیابان از تخریب ساختاری جلوگیری می‌کند که در غیر این صورت نیاز به بازسازی پرهزینه داشت. اگرچه هدف برنامه زیرساختی است، تأثیر اجتماعی-اقتصادی آن—افزایش تحرک، بهبود کسب‌وکار محلی و شرایط زیست‌محیطی بهتر به دلیل کاهش گرد و غبار—قابل چشم‌پوشی نیست.

در همین حال، بازار جهانی به تنظیم خود ادامه می‌دهد. آسیا یکی از حساس‌ترین مناطق از نظر قیمت قیر است، و الگوهای تقاضا مستقیماً به چرخه‌های عمرانی دولتی وابسته است. اگر چین یا هند محرک‌های جدیدی برای پروژه‌های حمل و نقل ارائه دهند، کاهش فعلی قیمت ممکن است به سرعت معکوس شود. برعکس، اگر محدودیت‌های بودجه ادامه یابد، دینامیک عرضه اضافی تشدید خواهد شد. برای تولیدکنندگان خاورمیانه، مدیریت فاصله بین اولویت‌های داخلی و فشارهای صادراتی نیازمند تعادل دقیق است.

استراتژی ایران به نظر می‌رسد به سمت این تعادل متمایل است: بخشی از حجم تولید را داخلی حفظ کند تا از کاهش قیمت منطقه‌ای جلوگیری شود و همزمان حضور رقابتی در بازارهای صادراتی کلیدی داشته باشد. عملکرد دوگانه برنامه—بازسازی شهری و تثبیت بازار—یک ابزار سیاست ترکیبی ایجاد می‌کند که تعداد کمی از تولیدکنندگان منطقه‌ای آن را اجرا کرده‌اند. موفقیت بلندمدت آن، با این حال، به تحولات خارجی وابسته است: تقاضای ساخت و ساز جهانی، نوسانات هزینه حمل و نقل، الگوهای فصلی آب و هوا و نوآوری‌های در حال ظهور در عملکرد قیر.

موقعیت دبی نیز همچنان تثبیت شده است، نه بر اساس حجم، بلکه بر اساس اکوسیستم لجستیکی منحصر به فرد آن. توانایی امارات برای خدمت همزمان به عنوان مرکز ترانزیت، نقطهٔ صادرات مجدد و بازار خرید و فروش، نفوذ سیستماتیک آن را فراتر از تولیدکنندگان تک‌کشوری حفظ می‌کند. با ورود چندین تأمین‌کننده—آذربایجانی، هندی، آفریقای شرقی و خلیج فارس—به مسیرهای بندری امارات، مزیت اطلاعات بازار دبی عمیق‌تر می‌شود. این دیدگاه به شرکت‌های اماراتی اجازه می‌دهد تغییرات تقاضای منطقه‌ای را زودتر از رقبا پیش‌بینی کنند. در نتیجه، دبی شروع به تنظیم قراردادها با پنجره‌های تحویل انعطاف‌پذیر و مدل‌های خرید کوتاه‌مدت کرده است تا برای پیمانکارانی که باید با زمان‌بندی پروژه‌های متغیر کار کنند، جذاب باشد.

از نظر استراتژی زیست‌محیطی، دبی به تحقیقات کره‌ای در مورد ترکیبات صنعتی و همچنین آزمایش‌های اروپایی مشابه علاقه‌مند است که شامل آسفالت با لاستیک خرد شده و تکنولوژی مخلوط گرم است. این نوآوری‌ها به ویژه برای خلیج اهمیت دارد، جایی که گرمای شدید باعث تخریب آسفالت می‌شود. مقامات پیشنهاد کرده‌اند که پذیرش ترکیبات هیبریدی—ترکیب افزودنی‌های پلیمری با میکرو-ماده‌های فلزی—می‌تواند هزینه‌های نگهداری جاده‌های پرترافیک شهری را کاهش دهد. اگر این ترکیبات به صورت تجاری موفق باشند، تولیدکنندگان ایران و آذربایجان نیز با افزایش تقاضا برای گریدهای تخصصی مواجه خواهند شد.

از دیدگاه کلان اقتصادی، همگرایی این تحولات نشان‌دهنده تغییرات ساختاری گسترده‌تر در منطقه است، جایی که رقابت صرفاً بر اساس حجم نیست و فناوری، سیاست‌های داخلی و مسیرهای حمل و نقل تعیین‌کننده هستند. ترکیب تولید داخلی ایران با کاهش فشار صادرات و همزمانی با عرضه مازاد در بازارهای آسیایی، نمونه‌ای واقعی است از اینکه چگونه تولیدکنندگان می‌توانند رویکرد خود را برای محافظت همزمان از اهداف زیرساخت داخلی و مزیت رقابتی خارجی تنظیم کنند.

با گذر از سال ۲۰۲۵ به ۲۰۲۶، توجه همچنان بر این خواهد بود که آیا تقاضای خارجی به اندازه کافی باز می‌گردد تا عرضه مازاد آسیایی را جذب کند، آیا چرخه‌های ساخت و ساز منطقه‌ای افزایش می‌یابند، و آیا پالایشگاه‌های خاورمیانه از جمله ایران، از این فرصت برای ارتقای توانایی‌های تولید خود استفاده خواهند کرد یا خیر. با این حال، روشن است که بازار دیگر تنها تحت منطق سادهٔ عرضه و تقاضا عمل نمی‌کند. سیاست‌ها، مکانیزم‌های داخلی، مسیرهای حمل و نقل و فناوری‌های نوین همگی در شکل‌دهی نتایج نقش دارند. قیر نیز از این قاعده مستثنی نیست و تحولات نوامبر دقیقاً نشان می‌دهد که این کالای به ظاهر تخصصی چگونه به یک اکوسیستم پیچیده و به هم پیوسته تبدیل شده است.